موقعیت مکانی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها)
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت: ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد”
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری … غلط می کنی تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می خوام .فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.
مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و
زیر چشمی زنش را برانداز کرد …
من توصيه ام به جوانها اين است: شما، همان قدرى كه براى علم كار ميكنيد، براى دل و معنويت خودتان هم كار كنيد. ميدان معنويت به روى شما باز است. علم و معنويت با هم هيچ منافاتى ندارند. كار كردن در يك كارگاه علمى، كارگاه آموزشى، مركز تحقيقات، فلان كلاس درس و فلان دانشگاه، هيچ منافاتى با اين ندارد كه انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور در مقابل خداوند بهجاي آورد. اين، دل شما را شستشو ميدهد. شماها جوانيد و دلهاى شما نورانى است؛ حتّى كسانى هم كه تا حالا خيلى با مسائل مذهبى سر كار نداشتهاند، دلهايشان به خاطر جوانى پاك و صاف است؛ يعنى دل شما از دل افرادى در سنين من، وضعش خيلى بهتر است و آمادگىتان زياد است. مثل آينههاى شفاف، نور لطف و توجه الهى را زود ميگيرد و منعكس هم ميكند؛ يعنى شما وقتى كه از لحاظ دينى خوب بوديد، از لحاظ روحى پاكيزه و پاكدامن بوديد، عفيف بوديد، متذكر بوديد، حضور خودتان را در برابر پروردگار حقيقتاً حس كرديد، وقتى اينطورى باشيد، وجود شماها - در هر نقطهاى باشيد؛ چه دانشگاه، چه محل كار، چه خانه و چه خانواده و فاميل - تأثير نورانى خواهد داشت؛ يعنى وقتى شما خوب باشيد و نورانى باشيد، به ديگران هم نور ميدهيد. اين را قدر بدانيد و از دست ندهيد.
میخواهم توبه کنم اما نمیتوانم… نمیتوانم از گناه دل بکنم… در تمام طول شب بیدار میمانم و با خدا مناجات می کنم، به گونهای که اشک از چشمانم جاری میشود، اما هنگام روز باز به همان شیوه ی قبل به سراغ رفتارها و عادات قبلی ام برمیگردم و هیچ تغییر و تحولی در خود احساس نمیکنم… از خود بیزار شده ام… چندین بار سعی کردم، در جلسات زیادی شرکت کردم، خطبه های زیادی گوش داده ام، تلاش کردم که توبه کنم و قلبم را صیقل دهم، اما هنوز موفق به ایجاد تحولی در نفس خویش نشده ام… مشکل کجاست؟ چرا قادر به تغییر خود نیستم؟ این دغدغهی افراد زیادی هست که میخواهند دلایل بازگشت به گناه را بدانند. بیایید با هم دلایل این قضیه را بررسی کنیم تا راه درمان این بیماری را کشف کنیم . اگر این عوامل را یافتیم آنگاه معالجه و درمان بسیار آسان خواهد بود:
الف) عامل اول: دلبستگی و وابستگی به گناه تا زمانی که در قلبت پایه های گناه پا برجا باشند محال است تغییری حاصل شود. فضیل ابن عیاض (رض) میگوید: «اگر برای نماز صبح خواب ماندی و نتوانستی شب برای قیام اللیل بیدار بشوی، بدان که تو در بند گناهان هستی.» لازم است از گناه متنفر باشی . باید بدانی که منشأ هر غم و اندوهی، منشأ هر نوع مرض روحی و روانی، اضطراب، افسردگی و دیگر مشکلاتی که وجود دارد، گناهانی هستند که در قلب تو رسوخ کردهاند. برای نجات و بیرون راندن این گناهان از قلبت از دعا کمک بگیر، خصوصاً این دعا را زیاد تکرار کن: «اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَیْنِی وَبَیْنَ خَطَایَایَ کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ نَقِّنِی مِنْ الْخَطَایَا کَمَا یُنَقَّی الثَّوْبُ الْأَبْیَضُ مِنْ الدَّنَسِ اللَّهُمَّ اغْسِلْ خَطَایَایَ بِالْمَاءِ وَالثَّلْجِ وَالْبَرَدِ» ضمناً هیچ گناهی را کوچک به حساب نیاور حتی اگر به نظر تو کوچک باشد.
ب) عامل دوم: توجیه کردن مثلاً برخی گناهان خود را چنین توجیه میکنند که در خانوادهای مذهبی رشد نکرده اند و یا در خانوادهای پر از بلا و مصیبت بزرگ شده اند و توجیهات دیگر… از این رو اگر در توجیه کردن موفق باشی، بدان که هرگز تحولی در وجودت رخ نخواهد داد، و اینجاست که اعتراف به گناه رکن اصلی توبه محسوب میشود. پیامبر (ص) به مادرمان عایشه (رض) میفرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اعْتَرَفَ بِذَنْبِهِ ثُمَّ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ» متفق علیه یعنی: اگر بنده به گناه خود اعتراف کند سپس توبه کند، خداوند او را میآمرزد. و اینجا حکمت و فلسفهی این دعا برایمان روشن میشود: «أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَأَبُوءُ لَکَ بِذَنْبِی .»
ج) عامل سوم: برداشت اشتباه از دین تربیت غیر صحیح فهم اشتباهی از دین به ما داده است، ما تصور میکنیم که دین مانند زندان است، فلسفه ی اجتماع نیز همین دیدگاه را ترویج میکند و میگوید، دین تو را از هر لذتی محروم میکند زیرا همه چیز حرام است. معیار موفقیت نزد این فلسفه مدرک و درجه علمی، و بزرگترین چیزی که ما و خانوادهی ما آرزوی به دست آوردن آن را داریم کسب پست و جایگاه والایی در اجتماع است. به گونهای تربیت نشدهایم که دغدغه ی اصیلمان در زندگی مقام و ارزشمان نزد پروردگار باشد. و این وضعیت میان آداب و فرهنگ جامعهای که در آن بزرگ شدهایم و محیط جدیدی که در آن را باور جدیدی و فرهنگ جدیدی پیدا کردهایم تضاد و نزاع درست میکند. و این تضاد و نزاع باعث میشود که قدمهایمان سنگین شوند و قدرت اراده، تصمیم گیری و حر کت در مسیر جدید را از ما سلب میکند. از اینرو لازم است که خویشتنِ خویش را تربیت کنیم به گونهای که رهبرمان محمد (ص) اصحابش را تربیت کرد . اصحابی که دوران جاهلیت بتها را پرستش میکردند و انواع کارهای ناروا انجام میدادند سپس با ایمان آوردن تبدیل به نسل بینظیری در تاریخ بشریت شدند.
د) عامل چهارم: نداشتن هدف ضروری است که هدف واقعی زندگیمان را مشخص کنیم، البته دنیا را به عنوان مهمترین هدف انتخاب نکنیم… نیتمان را تصحیح کنیم.. و باید در فکر و ذهن خود میان اهداف دنیایی و اهداف ایمانی تعادل و توازن برقرار کنیم… عالم قبر را به خاطر بیاور، سوالاتی که آنجا از تو پرسیده میشوند، دربارهی شغل و مقام و خانواده نیست بلکه از تو می پرسند: خدای تو کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟
هـ) عامل پنجم: محیط زندگی هر گاه عزمت را جزم میکنی و اراده میکنی که خودت را متحول کنی و انقلابی در زندگیات ایجاد کنی، دوستان و کسانی که در اطرافت قرار گرفتهاند (کسانی که مثل تو نمیاندیشند) تو را مورد تمسخر قرار میدهند و کاری میکنند که حرکت در مسیر جدید برایت مشکل شود… لازم است دوستان جدیدی برا ی خود بگیری که هم فکر تو باشند، زیرا دیدگاهها متفاوت هستند و به نظر دوستان قبلی کار تو مسخره است، به تمسخرها و نگاههای آنان توجه نکن و فقط به هدف جدید و پیمانی که با خدا بستهای بیندیش.
و) عامل ششم: تسویف (امروز و فردا کردن) امروز و فردا نکن، نگو چنین و چنان میکنم، تصمیمت را به آینده موکول نکن، از همین حالا شروع کن . مرگ خبر نمیکند و در انتضار تو نیست، تا خود را تسلیم او کنی، بلکه تو باید در انتظار مرگ باشی که هر آن احتمال دارد به سراغت بیاید، آیا روزانه نمی بینی که مرگ، بدون اینکه اطلاع بدهد جان هزاران کودک و جوان و افراد کم سن و سال را میگیرد، تضمینی وجود ندارد که تو نیز تا چند ثانیه بعدی زنده باشی… پس شتاب کن و راه زندگی خود را انتخاب کن و این آیه را نصب العین خود قرار بده (فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ) [التکویر/۲۶] امروز و همین حالا میتوانی پیمان جدید ببندی، اما شاید فردا دیر باشد.
مرحوم كلینى و شیخ طوسى و طبرسى از «زهرى» نقل كرده اند كه گفت: مدّتهاى مدید در طلب حضرت مهدى علیه السّلام بودم و در این راه اموال فراوانى (در راه خدا) خرج كردم اما به هدف نرسیدم تا اینكه به خدمت محمّد بن عثمان رسیدم و مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او به التماس خواستم كه مرا به خدمت امام زمان علیه السّلام ببرد. محمّد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسیار من، سرانجام لطف كرد و فرمود: «فردا اول وقت بیا.»
فرداى آن روز، اول وقت به خدمت محمّد بن عثمان رفتم، دیدم جوانى خوش سیما و خوشبو همراه اوست و به من اشاره كرد كه این است آن كس كه در طلبش هستى. به خدمت امام زمان علیه السّلام رفتم و آنچه سؤال داشتم، مطرح كردم. ایشان جواب مرا فرمود تا به خانه اى رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر حضرتش را ندیدم. در این ملاقات، ایشان دوبار به من فرمود:
«از رحمت خدا بدور است كسى كه نماز صبح را چندان به تأخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشوند و نماز مغرب را بقدرى به تأخیر بیندازد تا ستاره ها نمایان شوند.»
منبع :داستانهاى صاحبدلان، ج 1، ص 131
آیت الله مجتهدی روزی به طلبه ها گفت : می خواهید بدانید چرا مردم از روحانيها ناراحت هستند؟ بنده از خودم می گویم. من آنقدر تمكن دارم كه گرانقيمتترين ماشينها را بخرم ولي گفتم چون حوزة علميه اداره ميكنم بايد ساده زندگي كنم، و ممكن است طلاب به من تأسي كنند لذا به خداوند عرض كردم خدايا من ماشين نميخرم تو هم براي من هر موقع خواستم جايي بروم وسيلهاي را جور كن و دعايم مستجاب شد.
شما هم سعي كن حتيالمقدور ماشين نداشته باشي، و پياده در كوچه و خيابان قدم بزني، تا مردم شما را ببينند و فكر نكنند كه همة روحانيون ماشين دارند، و وضع همة آنها هم خوب است، و شايد يكي از مواردي كه الان عدهاي از ما روحانيون ناراحت هستند، همين مطلب باشد، حتي سعي كنيد بنز و ماشينهاي جديدي كه مال ديگران است سوار نشويد، مردم كه نميدانند اين ماشين مال شما نيست.”
جوان گفت: «زیارت بخوان».
گفت: «سواد ندارم.»
جوان شروع کرد به خواندن.
سلام داد به معصومین تا امام عسکری.
پرسید:« امام زمانت را می شناسی».
مرد جواب داد: «چرا نشناسم؟»
گفت: «پس سلام کن».
مرد دستش را روی سینه اش گذاشت:« السلام علیک یا حجه بن الحسن العسکری.»
جوان خندید: « و علیک السلام و رحمه الله و برکاته.»
آیا فکر کرده ای که چرا تا کنون جواب سلامت را به گوش خود نشنیده ای؟
گناه حتی گوش انسان را ناشنوا می کند؟…
برگرفته از کتاب تا همیشه آفتاب
خداوند بی نهایت است و لامکان و لا زمان؛اما به قدر فهم تو کوچک میشود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو بزرگ می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.
خداوند همه چیز را همه کس می شود به شرط اعتقاد،به شرط پاکی دل،به شرط طهارت روح،به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشوییم قلبهایمان را از هر احساس ناروا و مغزهایمان را از هر اندیشه خلاف و زبانهایمان را از هر کلام ناپاک.
مگر از زندگی چه می خواهیدکه در خدایی خدا یافت نمی شود که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمی شود که به نفرت پناه می برید؟
که در سلامت یافت نمی شود که به خلاف پناه می برید؟
اگه با رئيس يك اداره آشنا باشي و بدوني گره كارت به دست او باز ميشه و نظر نهايي رو هم او ميده
اونوقت از اينكه آبدارچي برات شاخ و شونه بكشه ناراحت ميشي؟ دلت ميلرزه كه اي واي الان ديگه كارم انجام نميشه؟
نه مطمئنا اينطور فكر نميكني.
چرا كه به رئيس بيشتر از آبدارچي اعتماد داري و ميدوني نتيجه كار رو او تعيين ميكنه و همه امور دست رئيسه كه از شانس خوب آشناي تو هم هست و جوابت رو هم ميده.
لطفأ
.
.
.
به اندازه رئيس يك اداره به خدا اعتماد داشته باشيم.
توصـیـههـای سـحـری:
1.وعده سحری، معادل ناهاری است که در روزهای عادی میخوردید؛ یعنی انواع غذاهای برنجی را میتوانید در این وعده بگنجانید.
2.میتوانید 10 تا 12 قاشق غذاخوری برنج پخته (البته کمی چربشده با روغن زیتون یا روغن کانولا) را همراه انواع خورشهای سنتی در این وعده میل کنید.
3.خوردن سالاد در این وعده، بخشی از آب مورد نیاز بدنتان را تامین خواهد کرد و البته بهتر است که چاشنی آن، آبلیموی تازه یا سرکه بالزامیک و روغن زیتون باشد.
4.اگر جزو آنهایی هستید که در این وعده اشتهای کمی دارند، بهتر است حجم مختصری از غذاهای پرکالری و البته مغذی را برای این وعده انتخاب کنید؛ مانند حلیمی که با کمی کره و دارچین طعمدار شده است.
5.خوردن مخلوط میوههای فصل با لبنیاتی مانند شیر و ماست یکی از گزینههای مناسب برای شروع این وعده است تا اشتهایتان برای خوردن سحری بیشتر شود.
6.مصرف نوشابههای گازدار و غذاهای شور و پرادویهای مانند انواع فستفودها را در این وعده به کلی فراموش کنید تا در طول روز دچار تشنگی نشوید.
7.بهترین نوشیدنی برای جلوگیری از تشنگی در طول روزهای روزهداری، آب است که البته میتوانید آن را با کمی آبلیموی تازه طعمدار کنید.
8.از مصرف سیر، پیاز و حتی سبزی خوردن در این وعده بپرهیزید تا بوی دهانتان برای اطرافیان، آزاردهنده نباشد.
توصـیـههـای افـطـاری
1.وعده افطار، معادل همان وعده صبحانهای است که در روزهای عادی میخوردید؛ پس بهتر است به حضور تمام گروههای غذایی در این وعده غذاییتان توجه کنید.
2.روزهتان را میتوانید با یک استکان شیر گرم یا چای کمرنگ و 2 عدد خرما یا یک قاشق غذاخوری عسل (طبیعی) باز کنید.
3.میتوانید چند برش نان سنگک را همراه با 45 گرم پنیر و چند برش گوجهفرنگی و خیار و یک عدد گردو در این وعده میل کنید و البته میتوانید پنیرتان را از قبل با گردو یا سایر مغزها و سبزیجات معطر مخلوط کرده و طعمدار کنید.
4.انواع سوپهای سبک مانند سوپ شیر نیز انتخاب مناسبی برای وعده افطاری هستند؛ البته در خوردن آنها زیادهروی نکنید تا حجم معدهتان پر نشود و اشتهایتان برای خوردن سایر غذاها از میان نرود.
5.اگر احساس سنگینی یا دلدرد کردید، کمی صبر کنید و سپس کاسهای ماست که با کمی جوانهگندم و پودرمغزها (مانند مغزپسته، بادام و کنجد) مخلوط کردهاید، میل کنید. حتی مخلوط ماست و انواع میوههای فصل هم انتخاب مناسبی برای این وعده هستند.
6.برای شام بهتر است از منابع پروتئینی استفاده کنید؛ البته از انواع کمچرب. به طور مثال، تکهای ماهی یا سینهمرغ کبابی همراه با انواع سبزیجات بخارپزشده مانند هویج، لوبیاسبز، نخودفرنگی و ذرت.
7.حتما بین افطار تا شام 2 تا 3 واحد میوه میل کنید تا در پایان این ماه دچار کمبود انواع ویتامینها نشوید.
8.در وعده افطار، زیاد چای نخورید؛ زیرا این نوشیدنی مدر است و ممکن است شما را به کمآبی مبتلا کند.