موقعیت مکانی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها)
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
هرگز از کسی که زیاد کتاب دارد و زیاد کتاب میخواند نترسید.
از کسی بترسید که تنها یک کتاب دارد
و آن کتاب را در حد تقدس دوست دارد
و احتمالاْ هرگز آن کتاب را نیز نخوانده است…
میدونید چرا اکثر نوجوونا تو گوگل دنبال تصاویر و یا سایت های ضد اخلاقی می گردن ؟!
یکی از دلایلش مربوط میشه به خود گوگل !!!
میپرسین چرا ؟
Go = رفتن
ogle = چشم چرانی کردن
Google = برو چشم چرانی کن !!!
کاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند
و زنان شوکت زن بودنشان را
کاش مردان همیشه مرد باشند
و زنان همیشه زن
آنگاه :
هر روز نه روز زن و نه روز مرد ، بلکه روز انسان است
اگــر …
اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،
خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،
و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم…
خداروشکر ما دیگر فقیر نیستیم
دیروز پزشک روستا گفت:
چشمان پدرم پر از آب مروارید است!
تو را غایب نامیده اند
تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی،
نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»،
تهمت ناروائی است که به تو زده اند
و آنان که بر این پندارند،
فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند،…
در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا ، یادمان باشد برای محبت
تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود . . .
سخت است حرفت را نفهمند،
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،
حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
دلم مرهمی می خواهد از جنس
خودت!نزدیـــک؛بی خطــــر،بخشــــنده…
بی منّـــــــــــــــــت … !
چرخ مي خورم و سرگرداني ام را يله مي كنم روي گنبد
و گلدسته ها.
چرخ مي خورم و بي قراري ام از ايوان مي گذرد
و بند مي شود به پنجره فولاد.
چرخ مي خورم و تشنگي ام در حوالي سقاخانه پرسه مي زند.
چرخ مي خورم مدام و كبوتر آرزوهايم بالبال مي زند.
من همان آهويم كه همزاد خطر بود و ترس خود را از دامان
امن تو آويخت.
همان آهويم كه غريبانه نگاهش را به دستان اجابت تو دوخت،
همان آهويم كه هنوز هم ضمانت بي دريغ تو را فخر مي كند.
نشاني ساده تو از خاطر هيچكس نمي رود؛وقتي خورشيد،
خانه زاد شماست و باران، پاداش دست بر آسمان بردنتان؛
وقتي ابرها سايهسار شمايند و شما سايه بان خاك تا افلاك.
و من هنوز آه مي كشم و هنوز چرخ ميخورم و هنوز چشمم
به گنبد و گلدسته هاست و هنوز تو ضامن تمام آهوان غريبي.
نوشته:رقیه ندیری
منبع:ترنم باران