مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) یزد

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

موقعیت مکانی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها)

برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.

http://www.whc.ir/maps

منتظر حضور سبزتان هستیم.

مكتب الزهرا

 

 

فقط یه روز

04 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است.
تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتریی از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد.
به پر و پای فرشته‌ و انسان پیچید خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت. تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی. تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن.
لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز… با یک روز چه کار می توان کرد؟
خدا گفت: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید. آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن.
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید. اما می‌ترسید حرکت کند. می‌ترسید راه برود. می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد… بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم.
زندگی خدا آن وقت شروع به دویدن کرد. زندگی را به سر و رویش پاشید. زندگی را نوشید و زندگی را بویید. چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد. می تواند ….
او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما ….
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفشدوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد. او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد. لذت برد و سرشار شد و بخشید. عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد، اما فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: امروز او درگذشت. کسی که هزار سال زیسته بود!v

 3 نظر

آبروی مومن

04 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

پیامبر اكرم (ص) :


هر کس آبــروی مـؤمــنــی را حــفــظ کـنــد ،


بـدون تـردیـد، بهشت بر او واجـبـــ می شود.


 1 نظر

دل نوشت یک شهید

04 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد


پروردگارا!!!

رفتن در دست توست من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی میدانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب

امام زمانت قرار دهی و انقدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا

به فیض شهادت برسم… 



شهید صیاد شیرازی

 1 نظر

حرف های خود را از 3 صافی رد کنید

04 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

پیش از سخن گفتن حرف های خود را از سه صافی واقعیت خوشحالی و فایده رد کنید.

شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت:

گوش کن می خواهم چیزی برایت تعریف کنم.دوستی به تازگی در مورد تو می گفت…

همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:

قبل از این که تعریف کنی بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا نه؟

گفت:کدام سه صافی؟

اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟گفت نه. من فقط آن را

شنیده ام.شخصی آن را برایم تعریف کرده است.

سری تکان دادو گفت:پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای.یعنی چیزی را که

می خواهی تعریف کنی حتی اگر واقعیت نداشته باشد باعث خوشحالیم می شود.

گفت:دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند. بسیار خوب پس اگر مرا خوشحال نمی کند حتما از

صافی سوم یعنی فایده رد شده است. آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی برایم مفید است و به دردم

می خورد؟ نه به هیچ وجه.

همسایه گفت:پس اگر این حرف نه واقعیت دارد نه خوشحال کننده است و نه مفید آن را پیش خود نگهدار

و سعی کن که خودت هم زود فراموشش کنی.

 1 نظر

دو گنجشگ

03 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوب منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند. سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟
این کلام در دل حضرت سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت: الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.

 1 نظر

جامعه ی نورانی

03 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

در روایات ما وارد شده است که وقتی ولی عصر -امام زمان حضرت مهدی عج- ظهور می کند، زنی در خانه می نشیند و قرآن را باز می کند و از متن قرآن، حقایق دین را استخراج می کند و می فهمد. یعنی چه؟ یعنی انقدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی، بالا می رود که همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمی کنند و در خانه می نشینند، آنها هم می توانند فقیه باشند، دین شناس باشند.
می توانند قران را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند و شما ببینید که در جامعه ای که همه مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط کتاب الهی را دارند، این جامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطه ای از ظلمت در این جامعه دیگر نیست. این همه اختلاف رویه، دیگر در ان جامعه معنایی ندارد.(خطبه نماز جمعه، 6 تیر 1359)
نایب امام زمان، امام خامنه ای

 نظر دهید »

اهداء ثواب‌ نماز و قرائت‌ قرآن‌ به‌ امام‌ زمان‌ (عج)

03 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

یكی‌ دیگر از آداب‌ و وظایف‌ مؤمنان‌ منتظر در عصر غیبت‌، هدیه‌ كردن‌ ثواب‌ نماز یا قرائت‌ قرآن‌ به‌ امام‌ زمان‌ علیه‌ السلام‌، است‌. همانطور كه‌ هر یك‌ از ما برای‌ نشان‌ دادن‌ علاقه‌ و محبت‌ خود به‌ دیگران‌، كلمات‌ محبت‌آمیز بر زبان‌ می‌آوریم‌، به‌ دیدارشان‌ می‌رویم‌ یا به‌ آنان‌ هدیه‌ می‌دهیم‌ تا از دوستی‌ و محبت‌ متقابل‌ آنها برخوردار شویم‌، با بر زبان‌ آوردن‌ آیات‌ زیبای‌ قرآن‌ یا عبارات‌ و آیات‌ نماز، عشق‌ و علاقه‌ قلبی‌ خویش‌ را به‌ مولایمان‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌ (عج‌) هدیه‌ می‌كنیم‌ تا از محبت‌ و دوستی‌ آن‌ امام‌ بزرگوار بیشتر بهره‌مند گردیم‌.
چنانكه‌ نقل‌ است‌ در زمان‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ (علیه السلام‌) دخترك‌ خدمتكاری‌ با دسته‌ گلی‌ خوشبو نزد امام‌ آمد و شاخه‌ گلی‌ را به‌ آن‌ حضرت‌ هدیه‌ نمود. امام‌ در مقابل‌ این‌ كار پاداش‌ بزرگی‌ به‌ وی‌ بخشید. سپس‌ در مقابل‌ نگاه‌ متعجب‌ اطرافیان‌ خود فرمود: خداوند به‌ ما دستور داده‌ و فرموده‌ است‌:
هر گاه‌ كسی‌ شما را ستایش‌ كند شما باید در مقابل‌ به‌ ستایشی‌ بهتر از آن‌ یا مانند آن‌ پاسخ‌ دهید .
در واقع‌ ائمه‌ معصومین‌، علیهم‌ السلام‌، ما از این‌ هدیه‌ها بی‌نیازند، همانگونه‌ كه‌ دریا از آنچه‌ ابرها بر آن‌ می‌بارند بی‌نیاز است‌. ولی‌ ما بی‌نیاز نیستیم‌ از اینكه‌ به‌ ایشان‌ هدیه‌ای‌ تقدیم‌ نماییم‌.
البته‌ در اینكه‌ نماز مخصوصی‌ به‌ عنوان‌ هدیه‌ به‌ حضرت‌ مهدی‌ یا به‌ یكی‌ از ائمه‌ اطهار، علیهم‌السلام‌، به‌ جای‌ آوریم‌ یا سوره‌ای‌ را به‌ عشق‌ آنان‌ ختم‌ كنیم‌، هیچ‌ حد و وقت‌ و شماره‌ای‌ نیست‌ و هر كس‌ به‌ مقدار محبت‌ و توانایی‌اش‌ به‌ محبوبش‌ هدیه‌ تقدیم‌ می‌كند و بر حسب‌ طاقتش‌ او را خدمت‌ می‌نماید. بدون‌ شك‌ نماز و قرآنی‌ كه‌ با این‌ نیت‌ آغاز می‌شود علاوه‌ بر ثواب‌ و پاداشی‌ كه‌ برای‌ صاحب‌ آن‌ به‌ همراه‌ دارد، پیوند و ارتباط‌ انسان‌ مومن‌ را با امام‌ غائبش‌ محكم‌تر می‌كند كه‌ به‌ وسیله‌ آن‌ می‌تواند به‌ محبوب‌ خویش‌ نزدیك‌تر شود. چنانكه‌ امام‌ موسی‌ كاظم‌ (علیه السلام) در فضیلت‌ آنان‌ كه‌ ثواب‌ قرائت‌ و ختم‌ قرآن‌ رابه‌ پیامبر و ائمه‌ اطهار، علیهم‌ السلام‌، هدیه‌ می‌كنند، فرموده‌اند:
پاداش‌ آنان‌ این‌ است‌ كه‌ در روز قیامت‌ با ما اهل‌بیت‌ خواهند بود.
همچنین‌ یكی‌ از معصومین‌، علیهم‌ السلام‌، روایت‌ است‌ كه‌ فرموده‌اند:
هر كس‌ ثواب‌ نماز خود (چه‌ واجب‌ و چه‌ مستجب‌) را برای‌ رسول‌ خدا و امیر المؤمنین‌ و امامان‌ بعد از آن‌ حضرت‌، علیهم‌ السلام‌، قرار دهد خداوند ثواب‌ نمازش‌ را آنقدر افزایش‌ می‌دهد كه‌ از شمارش‌ آن‌ نفس‌ قطع‌ می‌گردد و پیش‌ از آنكه‌ روحش‌ از بدنش‌ برآید به‌ او گفته‌ می‌شود: هدیه‌ تو به‌ ما رسید پس‌ امروز، روز پاداش‌ و تلافی‌ كردن‌ (نیكیهای‌) توست‌. دلت‌ خوش‌ و چشمت‌ روشن‌ باد به‌ آنچه‌ خداوند برایت‌ مهیّا فرموده‌ و گوارایت‌ باد آنچه‌ كه‌ به‌ آن‌ رسیده‌ای‌.

 1 نظر

برخی از سخنان بزرگان در وصف رهبر انقلاب

03 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

به گزارش جهان، وبلاگ گروهی «فصل انتظار» برخی از سخنان بزرگان در وصف رهبر انقلاب را نقل کرده است که خواندنی است.

امام خمینی(ره):من مضطرب هستم تا برگردید!
امام خمینی(ره) خطاب به مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان: هر موقعی‌که شما به سفر می‌روید، من مضطرب هستم تا برگردید. خیلی سفر نروید!
همچنین امام راحل در مورد امام خامنه ای می فرمودند: شما مانند خورشیدی هستید که نورافشانی می کنید.

آیت‌الله العظمی بهجت: ختم صلوات برای سلامتی آقا
فرزند آیت‌الله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم‌له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت‌الله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش‌بینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده‌اند.

آیت الله حسن زاده آملی: گوش‌شان به دهان حضرت حجت(عج) است
علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم.
ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج)است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی(ره) درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند:
حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان (عج).

حجت الاسلام فاطمی نیا: این مرد بزرگ عزّ اسلام است
این مرد بزرگ عز اسلام است و هرکس با این مرد بزرگ با مقام معظم رهبری مخالفت کند خدا ازش نمی گذرد، اگر یقین نداشتم نمی گفتم خدایا تو شاهدی که چیزی می دونم و می گم جوانی باشد، پیری باشد، هرکس باشد با یک مشت افکار پوسیده و پاشیده که از صاحبان هواهای فاسد نفسانی گاهی عرضه می شود. توجه فرمودی؟
اگر کسی گوش به حرف کسی بده و خدای ناکرده بر این بر بیاد که
با این مرد بزرگ که امروز آبروی اسلام است، عز اسلام است. این فرزند حضرت زهرا، امروز این میراث پرچم دار اسلام است، امروز این میراث مشعل دار ام القری است. رهبر ما این مرد بزرگه هرکس با او مخالفت کنه با اسلام مخالفت کرده و هرکس با شئونات اسلام مخالفت کند خدا او را نمی بخشد حواستون باشه.

آیت الله العظمی بهاءالدینی : خورشید اینجا تابید و رفت!
روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیت‌الله بهاءالدینی از ایشان می‌پرسند
که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب
می‌فرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.

یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیت‌الله العظمی بهاءالدینی خبر می‌دهند که آقا صبح بعد از نماز می‌خواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان می‌روند که متوجه می‌شوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستاده‌اند. می‌گویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان می‌فرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمده‌ام استقبال.

آیت الله طالقانی: امید آینده اسلام
مرحوم آیت‌الله طالقانی تصریح می‌فرمودند: آقای خامنه‌ای امید آینده
اسلام است. آیت‌الله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب می‌کند.


 1 نظر

خدا در کنار نفس های ما جریان دارد...

02 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

مردي با خود زمزمه مي کرد: خدايا با من حرف بزن! يک سار شروع به خواندن کرد،‌ اما مرد نشنيد. مرد فرياد برآورد: خدايا با من حرف بزن! آذرخش در آسمان غريد، اما مرد اعتنايي نکرد. مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: پس تو کجايي؟ بگذار تو را ببينم! ستاره‌اي درخشيد، اما مرد نديد. مرد فرياد کشيد: خدايا به من معجزه‌اي نشان بده! کودکي متولد شد، اما مرد باز توجهي نکرد… مرد در نهايت يأس فرياد زد: خدايا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببينم… از تو خواهش مي کنم… پروانه‌اي روي دست مرد نشست، و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد.

ما خدا را گم مي کنيم در حالي که او در کنار نفسهاي ما جريان دارد…

خدا اغلب در شاديهاي ما سهيم نيست… تا به حال چند بار شاديهايمان را آرام و بي بهانه به او گفته ايم؟

تا بحال به او گفته ايم که چقدر خوشبختيم؟؟

که چقدر همه چيز خوب است؟

که او چه خوب هست؟؟

خيال مي‌کنيم تنها زمانيکه به خواسته خود رسيده‌ايم او ما را ديده و حس کرده است اما… گاهي بي‌پاسخ گذاشتن برخي خواسته هاي ما نشانگر لطف بي اندازه او به ماست…

 2 نظر

شیطان:دیگر فرزند آدم برایم مهم نیست اگر....

02 تیر 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

امام صادق علیه السلام:

شیطان گفت:اگر در سه چیز بر فرزند آدم چیره شوم دیگر برایم مهم نیست چه کاری انجام دهد چراکه از او پذیرفته نخواهد شد:

عملش را زیاد شمارد

گناهانش را از یاد ببرد

و خود پسند شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 57

سخنی از بهشت

حدیث

ساعت آنلاین



ساعت فلش


  • انجمن
  • آخرین مطالب

    • جهاد این روزها چیست؟؟
    • داستان قرآنی (گاو بنی اسرائیل)
    • داستان قرآنی (عُزیر پیامبر)
    • داستان قرآنی( جنگ حق و باطل)
    • داستان قرآنی(کوثری به نام فاطمه سلام الله علیها)

    تقویم شمسی

    تقویم شمسی

    اوقات شرعی

    تقویم#1588;مسی

    جستجو

    موضوعات

    • کلاس اخلاق استاد اخوان
    • نوروز فاطمی
    • مهدویت
    • رهبری
    • روزنگار
    • اخبار
      • اخبار سیاسی
      • اخبار مدرسه
    • آموزش کامپیوتر
    • معرفی سایت
    • ولایت فقیه
    • اطلاعیه
    • حماسه عاشورا
    • سبک زندگی
    • در محضر استاد
    • علمای یزدی
    • مناسبتی
    • دلنوشته
    • معرفي كتاب
    • پايان نامه
    • نکات خانه داری
    • ايده هاي فرهنگي
    • داستان های قرآنی

    کاربران آنلاین

    • نرجس خاتون محمدي
    • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

    رتبه

      آمار بازدید

      آمارگیر وبلاگ

      • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
      • تماس