اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ
في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعة
وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها
طَويلا
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
امام رضا(ع) در سال 148 هجرى قمرى يعنى حدود (1250) سال پيش در شهر مدينه به دنيا آمد. پدر ايشان امام موسى بن جعفر(ع)، يعنى امام هفتم شيعيان و مادرشان بانويى بزرگوار و خردمند به نام (تکتم) يا (نجمه) بود. امام رضا(ع) در همان سالى زاده شد که پدربزرگ ايشان، يعنى حضرت امام جعفر صادق(ع)، به شهادت رسيد.نام ايشان (على ) است، ولى بر اساس شيوه اى که در ميان اعراب مرسوم است، به وى (ابوالحسن) مى گفتند. اين گونه اسمها را (کنيه) مى نامند. علاوه بر نام و کنيه، گاه عنوان ديگرى نيز به افراد مى دهند که آن را (لقب) مى گويند. امام هشتم داراى لقب هاى متعددى است. از جمله معروف ترين اين القاب، (رضا)، (عالم آل محمد)، (غريب الغرباء)، (شمس الشموس) و (معين الضعفاء) است. ناميدن هر فرد به اين نامها، يعنى اسم، کنيه و لقب دليل خاصى دارد. گفته اند که وى را به اين جهت (رضا) لقب داده اند که خدا از او راضى است.
دوران کودکى و جوانى امام در مدينه گذشت. اخلاق نيکو، دانش فراوان، ايمان و عبادت بسيار از ويژگى هايى بود که امام را مشخص مى ساخت.
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ
في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعة
وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها
طَويلا
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن!تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح،ظهر،غروب شد نیامدی….
زمانی که امام رضا علیه السلام به عنوان ولیعهد در خراسان بود آشکار است که تا چه اندازه موقعیت سیاسی داشت. ایشان به عنوان جانشین خلیفه وقت شناخته میشدند و طبیعی بود که مردم سخت به آن حضرت احترام میگذاشتند…
اما همین امام بنا به روایتی که ابن شهر آشوب، نویسنده مشهور شیعه در قرن ششم به نقل از یعقوب بن اسحاق نوبختی روایت کرده است به گونهای وارد حمام نیشابور شد که حاضران متوجه نشدند آن حضرت دارای چنان مقامی است. ابن شهر آشوب مینویسد: حضرت رضا علیهالسلام وارد حمام شد. یکی از کسانی که حاضر بود ـ و ایشان را نمیشناخت ـ از آن حضرت خواست تا دلاکی او را کرده و به اصطلاح امروزه کیسه او را بکشد. حضرت درخواست او را پذیرفت و مشغول کار شد. برخی که امام را میشناختند، آن مرد را درباره امام رضا علیه السلام آگاه کردند و او مشغول عذرخواهی شد. با این حال امام به او آرامش داده و همچنان به دلاکی او مشغول بود.
بر خلاف گروهی که تصور می کنند معاد تنها جنبه روحانی دارد یعنی انسان با مردن دیگر با همین جسم زنده نمی شود و جزای کار نیک و بد خود را از طریق لذتها و کیفرهای روحی دریافت می کند آری بر خلاف این فکر,عقیده قرآن که از لابلای دهها آیه بدست می آید آنست که معاد جسمانی است یعنی همین استخوانهای پوسیده از همین قبرها بیرون می آید.
در سه جای قرآن می خوانیم که روز قیامت از اجداث یعنی قبرها مردگان بیرون می آیند.(سوره معارج آیه 43)(قمر آیه7)(یس آیه 52)
باید عوامل ترس را از بین برد.اگر ریشه ترس ندانستن معنای آن است بایدبدلیل عقل و راهنمایی های قرآن بدانیم مرگ به معنای نیستی نیست.
اگر ترس به خاطر جدایی از مال و فرزند است باید بدانیم خداوند در عوض با نعمت های دیگری آشنا می کند.
اگر ترس به خاطر ورود به یک مرحله ی مبهم و تاریک است باید بدانیم که راه مرگ تاریک نیست بلکه پا گذاشتن به یک مرحله ای از مراحل تکامل انسان است و در جای خود لازم و زیباست.
و اگر ترس به خاطر کمی توشه راه و ایمان و عمل صالح است باید خودمان را با تئشه ی تقوا مجهز نماییم.
واگر به خاطر تخلفات و گناهان بسیار است باید بدانیم که خدا رحیم و رحمان است و رحمت او بر غضبش پیشی می گیرد.
شخصی از پیامبر اکرم پرسید:چرا از مرگ می ترسیم؟
حضرت فرمود:آیا مال داری؟
گفت :آری
فرمود:آیا بخشیده ای؟
گفت:خیر
حضرت فرمود به همین دلیل از مرگ می ترسیم.
(برگرفته از کتاب معاد .نوشته محسن قراءتی)
سخن گفتن از رنج های کودکان فلسطینی، هیچ گاه عمق آن را نمی کاود و هر چه فریاد بزنیم که بچه های فلسطینی هم در خیابان های تمیز شهر، مغازه های اسباب بازی فروشی می خواهند، فقط فریاد زده ایم. در این میان، روزانه، کودکانی در اوج مظلومیت و بی گناهی، نه فقط شکنجه می شوند، بلکه دارند رو به نابودی می روند.
نگاهی به کودکان فلسطینی با رویکرد آینده سازان انتفاضه و لزوم هم بستگی و هم دردی با آنان به عنوان پشتیبانی از آینده انتفاضه، رهیافت اصلی این نوشتار است.
به راستی، چرا هم دردی و هم بستگی و چرا با کودکان و نوجوانان؟ آیا هم بستگی با افرادی در فرسنگ ها فاصله، شدنی است؟
هم دردی و هم بستگی، واژگانی اند که خاستگاه آنها را باید در عمق مفهوم انسانیت جست وجو کرد. در جهان بدون مرز امروز، هیچ اندیشه و مکتبی بدون وحدت و هم بستگی راه به جایی نخواهد برد. هم بستگی با کودکان و نوجوانان، گویا سخنی از جنس دیگر است. مهم ترین سود هم بستگی با فرزندان فلسطینی، افزون بر بعد نوع دوستی و عاطفه جویی انسان، جنبه تربیتی و آموزشی آن برای همه کودکان مسلمان، چه فلسطینی و چه غیر فلسطینی است. به یقین، آینده جهان اسلام در دستان کودکان امروز است و فرماندهان آزادی بخش فلسطین، نوجوانان فلسطینی امروزند و حمایت کنندگان از ایشان، نوجوانان ایرانی خواهند بود .پس شعار هم بستگی در این روز، از دوراندیشی بزرگ جهان اسلام خبر می دهد. همچنین حمایت از نسل جدید فلسطین، تلاش برای ترسیم آینده قدس است؛ امری که نه فقط مسلمانان، بلکه دشمنان هم به دلیل تهاجم فرهنگی و نظامی خود در سرزمین های اشغالی، در تحقق آن می کوشند. سرانجام اینکه هم بستگی با فرزندان فلسطینی، نیازی یک طرفه نیست. همه کودکان مسلمان، چه در فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و حتی ایران و دیگر کشورهای مسلمان، در خطر تهاجم صهیونیست جهانی هستند و خواهند بود.
1- از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام كه میفرماید: به درستی كه از برای خداوند تعالی حرمی است كه او مكه است، و از برای حضرت رسول صلی الله علیه وآله حرمی است كه او مدینه است، و از برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است كه او كوفه است، و از برای ما اهل بیت حرمی است كه او قم است. زود است دفن شود در او زنی از فرزندان من كه اسم او فاطمه است:«من زارَها وَجَبت له الجنّة(1)؛ كسی كه زیارت كند او را، بهشت بر او واجب است»، و در خبر دیگری آمده است: «اِنَّ زیارتها تعادل الجنّة.» (2)
2- از حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام در جواب سعد بن سعد كه سؤال میكند از فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهماالسلام، میفرماید: «من زارها فله الجنة» (3)؛ كسی كه زیارت كند او را به بهشت میرود.
3- نیز از آن حضرت است كه میفرماید به سعد، از ما نزد شما قبری است؟ عرض میكند: بلی، پدر و مادرم به فدای تو باد! فاطمه دختر موسی بن جعفر است؟ میفرماید: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة» (4)؛ كسی كه با معرفت و شناخت ایشان را زیارت كند، پاداشش بهشت است.
4- حضرت امام محمد تقی علیه السلام میفرماید: «من زار عمّتی بقم فله الجنّة» (5)؛ كسی كه زیارت كند عمه مرا در قم، بهشت برای او است.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.
2- مفاتیح الجنان، ص 1023؛ بحار، ج 48، ص 317.
3- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.
4- بحارالانوار، ج 48، ص 316 - 317.
5- همان، ج 102، ص 265 - 266.
برگرفته از : تبیان
خروج یمانی، نشانه قطعی ظهور
روایات اهل بیت(علیهم السلام) از پرچم یمانی، به عنوان پرچم جهاد مسلّحانه با دشمنان قیامكنندة آل محمد(ص)، مهدی موعود(عج) نام بردهاند. رسول اعظم(ص) در حالی كه یمنیان را میستود چنین فرمود: «[ایشان] قومی رقیق القلب و با ایمان راسخاند كه «یاریكننده» از آنان است؛ [او] با همراهی هفتاد هزار نفر قیام میكند و جانشین من و جانشین وصیّام را یاری میكند».
مقالة حاضر به معرّفی یمانی و دستهبندی روایات مربوط به قیام او و بیان اهمیت حركت این شخصیت عصر ظهور میپردازد.
اهمیت و جایگاه قیام یمانی
در روایاتی از امامان معصوم ما، به وقوع نهضتی اسلامی در آخرالزّمان در یمن، قبل از ظهور امام عصر(عج) اشاره شده كه هدف آن، یاری آن حضرت و زمینهسازی ظهور مبارك ایشان است. بنابر آنچه در روایات مربوط به امام مهدی(عج) آمده است، سند تعدادی از آنها صحیح(1)و وقوع این قیام حتمی است، و امامان اهل بیت(علیهم السلام) آن را از جملة پنج نشانة قطعی ظهور مهدی موعود(عج) بر شمردهاند.
در اینجا به روایات مربوط به قیام یمانی و ویژگیهای ذكر شده برای آن می پردازیم:
الف) از نشانههای حتمی ظهور: امام صادق(علیه السلام) در بیانی راجع به حتمی بودن علامت قیام یمانی برای ظهور امام عصر(عج) فرمودند: «قبل از قیام قائم(عج) وقوع پنج علامت حتمی است: [خروج] یمانی، سفیانی، صیحة آسمانی، كشته شدن نفس زكیّه و فرو رفتن در بیداء»،(2)
در نشانههای ظهور، ویژگیهای پیچیدهای دربارة شخصیّت رهبر قیام یمانی بیان شده و روایات، در خصوص نام او گوناگون است. در یك سخن، نام او مردّد بین حسن یا حسین آمده و در دیگری سعید نامیده شده و او را «نصر» نیز خواندهاند. دربارة دلیل نامیدن وی به نصر، از رسول اكرم(ص) نقل شده كه زیرا خداوند را یاری میرساند. چنانكه در روایات نخستین این نوشتار، عنوان «منصور» برای او انتخاب شده بود كه به سبب یاری رسانیاش نسبت به قیام امام عصر(عج) بود
ب) همزمانی با سفیانی و خراسانی: حضرت رضا(علیه السلام) در سخنی میفرمایند: «خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یك سال، یك ماه و یك روز و ترتیب آنها همچون رشته مهرهها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید، وای بر كسی كه با آنها مخالفت و دشمنی كند» .(3)
ج) هدایتبخشترین پرچمها: در ادامة روایت پیشین، امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «در میان درفشها (پرچمها)، هدایتگرتر از درفش یمانی وجود ندارد، چون درفش حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت میكند».(4)
د ) تخلف از او، جایز نیست: در روایتی كه ذكر شد، امام صادق(علیه السلام) میفرمایند : «وقتی یمانی قیام میكند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوی او بشتابید كه درفش او درفش هدایت است. بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست و اگر كسی چنین كند، اهل آتش است، زیرا او مردم را به حق دعوت میكند».(5)
ه) یمانی، پیرو علی(علیه السلام): از هشام بن حكم نقل شده است كه چون «طالب حق» خروج كرد، به امام صادق(علیه السلام) گفته شد: آیا امیدوارید این شخص یمانی باشد؟ حضرت فرمودند: «خیر، یمانی پیرو علی(علیه السلام) است، در حالی كه این شخص از آن حضرت بیزاری میجوید».(6)
نام و نسب یمانی
در نشانههای ظهور، ویژگیهای پیچیدهای دربارة شخصیّت رهبر قیام یمانی بیان شده و روایات، در خصوص نام او گوناگون است. در یك سخن، نام او مردّد بین حسن یا حسین آمده(7)و در دیگری سعید نامیده شده و او را «نصر» نیز خواندهاند.(8) دربارة دلیل نامیدن وی به نصر، از رسول اكرم(ص) نقل شده كه زیرا خداوند را یاری میرساند.(9) چنانكه در روایات نخستین این نوشتار، عنوان «منصور» برای او انتخاب شده بود كه به سبب یاری رسانیاش نسبت به قیام امام عصر(عج) بود.(10)
در روایتی صحیح از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند: «هنگامی كه یمانی قیام كرد، به سوی او برخیز و بر هیچ مسلمانی جایز نیست كه با او به مقابله برخیزد؛ زیرا هر كس چنان كند، از اهل دوزخ باشد زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا میخواند مختصّات قیام یمانی
الف) زمان و محلّ آغاز قیام: در جمعبندی روایات یمانی، باید بگوییم كه دو دسته روایت در زمینة حركت وی وجود دارد به گونهای كه زمان مشترك آن، قبل از خروج سفیانی است. دستة نخست این روایات، قیام وی را قبل از سفیانی میداند و دستة دوم، به قیام وی همراه با امام مهدی(عج) تصریح دارد؛ چنانكه میفرماید: «… آن پرچم حقّی است زیرا به جانب صاحبتان فرا میخواند».(11) از این نكته آشكار میشود كه قیام وی همزمان با ظهور صاحبالامر(عج) است و مردم را به یاری آن حضرت فرا میخواند.
در خصوص موقعیّت جغرافیایی قیام یمانی، به شهرهایی همچون: صنعا، عدن، كنده و منطقة ابین اشاره رفته است؛ البته روایات صنعا مستفیض بوده، از طریق شیعه و سنّی نقل شده است.(12)
ب) رنگ و نشان پرچم یمانی: همانطور كه میدانیم، در روایات مربوط به حركتهای سیاسی ـ نظامی عصر ظهور، نشانههای رایات و پرچمهای هر حركت بیان شده تا مؤمنان بتوانند در برخورد با این قیامها و رهبران آنها دچار اشتباه نشوند و در آن وقت و شرایط بسیار حساس تشخیص صحیح لازم را بدهند. به عنوان نمونه، رنگ پرچم قیامكنندة ایرانی (خراسانی) «سیاه» گفته شده است.
در خصوص پرچم نهضت یمانی، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «یمانی از یمن با پرچمهای سفید خروج میكند».(13)
ج) اهداف و مراحل قیام یمانی: قیام یمانی به چند مرحله قابل تقسیم است. این مراحل عبارتند از:
1. اعلام همبستگی و همپیمانی نظامی با قیام خراسانی: كه در ادامه از این موضوع سخن خواهیم گفت.
2. دعوت و فراخوان یمانی به سوی مذهب حقّة اهلبیت پیامبر(ص) : در روایتی صحیح از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند: «هنگامی كه یمانی قیام كرد، به سوی او برخیز و بر هیچ مسلمانی جایز نیست كه با او به مقابله برخیزد؛ زیرا هر كس چنان كند، از اهل دوزخ باشد زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا میخواند».(14)
یمانی، چند ماه پس از قیام و نهضت خود در یمن، سرانجام به سرزمین حجاز میرود و پس از آشكار شدن امام مهدی(عج) در میان گروه اندك یاران خویش در مدینه، در كنار آن بزرگوار قرار میگیرد
3. یاری رساندن به انقلاب امام مهدی(عج) و فراخواندن به بیعت آن حضرت: این هدف از اهداف قیام یمانی پیش از این نیز بیان شد كه، پرچم یمانی از جمله پرچمهای یاوران امام مهدی(عج) است.
د) همپیمانی یمانی و خراسانی: در روایات مربوطه به قیام یمانی، به همپیمان شدن وی با خراسانی و یاری به او در برابر دشمنانش اشاراتی رفته است.
در بیان امیر مؤمنان(علیه السلام) دربارة خصوصیات مشترك یمانی و خراسانی در جنگ دمشق و آزادسازی آن از سیطرة سفیانی چنین آمده است: «و [سفیانی] به روش ستمكاران نخستین عمل میكند و خداوند از آسمان بر عملش خشم میگیرد، آنگاه جوانی را از مشرق كه به اهل بیت پیامبر(ص) فرامیخواند، علیه او برمیانگیزاند. اینان اصحاب پرچمهای سیاه هستند. خداوند به ایشان عزت اعطا و پیروزی را برایشان نازل میفرماید، پس احدی با ایشان به نبرد نمیپردازد مگر اینكه او را شكست میدهند و سپاه قحطانی [یمنی] به حركت درمیآید… و جوان یمنی در پی نابود كردن حمّاز جزیره [سفیانی] است تا آنكه در دمشق فرود میآیند و آن را [در مدّت زمانی] سریعتر از دریا فتح میكنند».(15) و این حدیث در مقام توصیف رویارویی نظامی در مرزهای سوریه بین خراسانی و سفیانی است كه پس از سپاه یمانی تحت فرماندهی او برای یاری رساندن به خراسانی وارد میدان نبرد میشوند.
ه ) پیوستن یمانی به امام مهدی(عج): یمانی، چند ماه پس از قیام و نهضت خود در یمن، سرانجام به سرزمین حجاز میرود و پس از آشكار شدن امام مهدی(عج) در میان گروه اندك یاران خویش در مدینه، در كنار آن بزرگوار قرار میگیرد.
و) حركت یمانی به همراه امام مهدی(عج) از مدینه: پس از آنكه سفیانی، لشكر خود را برای دستگیری امام مهدی(عج) به مدینه میفرستد، یمانی همراه با امام زمان(عج) به مكه میرود. چنانكه از ارطاط نقل شده است: «سپس مهدی و منصور از مدینه خارج میشوند و سفیانی گروهی را برای گرفتن آن دو میفرستد. پس هنگامی كه مهدی و منصور به مكه رسیدند، لشكریان سفیانی در بیداء فرود میآیند و در زمین فرو میروند. سپس مهدی(عج) خارج میشود تا آنكه از مدینه عبور كند».(16)
ز) فرجام قیام یمانی
گفتیم كه نقطة مقابل یمانی، دشمن سرسخت امام مهدی(عج) یعنی سفیانی است كه یمانی با وی درگیر میشود. در مجموعة روایات اهل بیت(علیه السلام) خبری مبنی بر شكست یمانی به ما نرسیده است.
در خصوص فرجام قیام یمانی موعود، كه از او با صفت منصور یاد شده، در روایاتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «سفیانی با هر كسی كه با او درگیر شود، چیره میشود مگر یمانی. … سپس یمانی را هدف قرار میدهد. پس یمانی برای دفع شرّ او به پا میخیزد و سفیانی در پی جنگهای فراوان و درگیریهای سخت شكست میخورد و یمانی او را دنبال میكند. در نتیجه، جنگها و شكستهای سفیانی زیاد میشود. پس یمانی، سفیانی و پسرش را كنار رود «لوّ» در میان اسیران مییابد و آن دو را تكّه تكّه میكند».(17)
پینوشتها:
1. سند صحیح، سندی است که تمام راویان آن مورد وثوقاند.
2. شیخ طوسی، الغیبـة، ص267.
3.كتاب الغیبـة، نعمانی، ص171
4. بشارة الاسلام، ص 93 به نقل از: كتاب الغیبـة نعمانی.
5. همان.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 75.
7. بحارالانوار، ج 52، ص 162.
8. کنز العمّال، ص 11، ح 31442 به نقل از ابن عساکر.
9. همان.
10. كتاب الغیبـة نعمانی، ص 39.
11. كتاب الغیبـة نعمانی، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص232.
12. رایات الهدی و الضّلال فی عصر الظّهور، ص101.
13. مختصر اثبات الرجعـة، ح 16؛ به نقل از مجلة تراثنا، سال 2، ش 4، صص 454ـ455.
14. ر.ك: كتاب الغیبـة، نعمانی، ص 171، بحارالأنوار، ج 52، ص 232.
15. متّقی هندی، كنزالعمال، ص14، ح3968.
16. همان، ص 212، جزء 4، ح 850.
17. مختصر اثبات الرجعـة، ح 16؛ به نقل از مجلة تراثنا، سال 2، ش 4، صص 454ـ455.
برگرفته از: تبیان
كمی تأمل كن … وقتی فكر میكنی بر داشتهها و نداشتههایت، برای كدام یك بیشتر حسرت میخوری؟ برای آنكه (و آنچه) داشتهای و از دستش دادهای یا برای آنكه (و آنچه) نداشتهای و فقط وصفش را شنیدهای؟
بدون شكّ، احساس حسرت ما بر فقدان آنانكه داشتهایم قویتر خواهد بود. فقدان هر عزیز برای ما حسرتبار بوده و هست. وقتی نعمت وجود و حضور هر یك از اینان را چشیده باشیم و سایه محبتشان، و علم و تجربهشان بر سر ما بوده باشد، فقدان آنان حسرتبارتر است. و چقدر فرق است میان احساس بیپدری كسی كه سالها زیر سایه پدر، بزرگ شده با او كه از دوران كودكی و طفولیت از این نعمت محروم شده است.
ما لذت حضور هیچ یك از امامان معصوم(ع) را نچشیدهایم. سالیان سال است كه كسی درك این حضور را نداشته است و همه ما در حسرت دیدار و درك حضور ایشان میسوزیم (هر یك به فراخور حال و روزمان). حال اگر امام زمان ما چند صباحی حاضر بودند (به معنای غایب نبودن) و بعد دوران غیبت پیش میآمد، آیا وضع و حال ما همین بود كه هست؟
اگر لذت بودن با امام و زیر سایه لطف و محبت و حكومت عدل ایشان بودن را میچشیدیم و بعد از این وصل، جدایی دست میداد آیا حسرتی كه بر دلهایمان میماند دو صد چندان نبود؟ مطمئناً دعای ما رنگ و بوی دیگری داشت، خواهش و طلب نبود، اصرار بود. التماس بود. دعا از سر نیاز و درد و احتیاج بود. زندگیهای ما متفاوت میشد و دغدغههایمان نیز. بیش از آنكه در روزمرگیهای زندگی گم شویم و روز به روز بیشتر از این حسّ فراق فاصله بگیریم، از قافلة حسرت بهدلان و سوختگان وصالش جا نمیماندیم.
خوشا به حال آنانكه حسرت به دلترند در فراق امام زمانشان با آنانكه درك حضورش را نكردهاند (حضور به معنای ظهور از پس پردة غیبت). آنانكه امام زینالعابدین (ع) دربارهشان فرمودهاند:
اهل زمان غیبت او، كه قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر هستند زیرا خدای تبارك و تعالی به آنها آنقدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است كه غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است، خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده كه در محضر رسول اكرم(ص) شمشیر میزنند آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوتكنندگان به دین خدا در آشكار و نهان هستند. (1)
دعا كنیم كه از اینان باشیم و دعا كنیم از ته دل برای آقایمان و برای درك حضورش.
التماس كنیم تعجیل در ظهور ایشان را و تلاش كنیم برای كسب معرفتش كه از جمله وظایف منتظران در عصر غیبت درخواست معرفت امام عصر(ع) از خداوند است.