موقعیت مکانی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها)
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
تحولات اوکراین نگاه تازهای به صحنه بینالملل را در پی داشته است. منازعه نسبتاً پرشدت غرب و روسیه بر سر مسائل اوکراین نشان میدهد که صحنه بینالملل در سالهای آینده و تا شکلگیری یک نظام مشخص حقوقی در این صحنه دستخوش رخدادهای پرتنش خواهد بود، این تحولات سبب گمانهزنیهای زیادی در سطح بینالملل شده است. بعضی از ناظران آن را نشانه شکلگیری مجدد نظام دو قطبی و باز تولید مناسبات پس از جنگ جهانی دوم دانستند. بعضی دیگر از این ناظران قدرتنمایی روسیه در ماجرای اوکراین را نشانه بالینی بازگشت روسیه به عرصه جدی رقابتهای بینالمللی تلقی کردند و بعضی دیگر از تحلیلگران این تنشها را آخرین رویاروییها و اعلام وجود نظام پیشین بینالملل دانستند.
تحولات اوکراین و ادبیاتی که در این روزها در عرصه بینالملل شکل گرفت به خوبی اهمیت دوباره ابزارهای امنیتی- نظامی را نشان داد.
تا پیش از این بعضی از نظریهپردازان حوزه بینالملل با اشاره به تمرکز توجهات در آمریکا، اروپا و آسیا در مسائل اقتصادی میگفتند اقتصاد به مرور به جای مسائل نظامی نشسته و از اهمیت آن در پازل قدرت ملی و بینالمللی کاسته است. بعضی دیگر از اساتید دانشگاهی با اشاره به تحول عظیم در حوزه مخابرات و الکترونیک معتقد بودند توانمندیهای الکترونیکی، اهمیت ابزارهای نظامی را تحت تأثیر قرار داده و از اولویت خارج کرده است.
بعضی دیگر هم با اشاره به قدرت رسانه و افکار عمومی میگفتند قدرت نرم رسانه بر قدرت سخت نظامی غلبه کرده و آن را به حاشیه برده است. اما تحولات اوکراین نشان داد که این گزارهها از آنچنان استحکامی برخوردار نیستند. بدون تردید اقتصاد و سرمایه، مخابرات و الکترونیک، رسانه و افکار عمومی و… نقش برجستهای دارند ولی هنوز این موضوعات در پازل قدرت یک کشور به موضوع درجه اول تبدیل نشده است. هنوز قدرت نظامی به همراه هوشمندی رهبران در استفاده درست و بهنگام از آن در فرمول قدرت جایگاه ویژهای دارد.
در تحولات اوکراین، روسیه با استفاده از نیروی دریایی خود موفقیت برنامه غرب درباره اوکراین را با سؤالات و ابهامات زیادی مواجه کرد. متقابلاً آمریکاییها و انگلیسیها هم- البته به گونهای احتیاطآمیز- از «گزینه نظامی» سخن به میان آوردند. این خود گواه آن است که در قدرت ملی یک کشور قدرت نظامی حرف تعیینکنندهای میزند.
برای اثبات این نظریه علاوه بر اظهارات اخیر مقامات روسیه و آمریکا میتوان از طریق برهان خلف نشان داد که کشوری نظیر ژاپن که از قدرت اقتصادی نسبتاً مناسبی برخوردار است ولی به دلیل فقدان توانمندیهای نظامی نمیتواند در تحولات جهانی و منطقهای معطوف به قدرت به ایفای نقش ملی خود بپردازد و لذا همواره در ذیل سیاست قدرتهای دیگر تعریف میشود یا مثلاً کشوری مانند قطر تا چندی پیش از یک شبکه تلویزیونی بسیار پرقدرت برخوردار بود ولی به دلیل اینکه فاقد قابلیتهای نظامی- امنیتی بود، نتوانست موفقیتی به همراه بیاورد تا جائی که «خالد محمد العطیه» وزیرخارجه قطر در تاریخ سوم بهمن ماه گذشته در مصاحبهای گفت: «تنها چیزی که ما همیشه تلاش میکنیم تا متحدانمان را به آن تشویق کنیم این است که در هر موضوعی در منطقه، ما را نیز سهیم کنند یا دست کم ما را هم مد نظر داشته باشند».
نیروی نظامی به شرطی که تحت یک رهبری هوشمند قرار داشته باشد این توانایی را دارد که در لحظه حساس، سرنوشت یک منازعه را به نفع کشور و ملت خود برگرداند. این اتفاق در ماجرای اوکراین افتاد. ارتش روسیه در این ماجرا بدون آنکه به سمت کسی شلیک کند به اوضاع مسلط شد و مانع شکلگیری یک توطئه بزرگ امنیتی علیه روسیه گردید. از آن طرف به تجربه دریافتهایم که راه غلبه بر یک کشور و از کار انداختن سایر ابزارهای قدرت آن، تضعیف موقعیت نظامی آن کشور است.
به دو مثال توجه کنید: در یک مقطعی، اقتصاد ژاپن و میزان تولید ناخالص داخلی این کشور از آمریکا هم جلوتر بود و کالاهای ژاپنی هم بازارهای بینالمللی را به تسخیر درآورده بودند اما دیری نپائید که آمریکاییها با یکی دو تشر و با افزایش تعرفه گمرکی به روی کالاهای ژاپنی این کشور را از نفس انداختند.
مورد دوم مواجهه غرب با ایران است. تاریخ ۳۵ ساله اخیر ما میگوید که تضعیف قدرت نظامی ایران همواره در دستور کار غرب بوده است. همین حالا که مذاکرات هستهای میان ایران و غرب جریان دارد، مقامات آمریکایی و انگلیسی همواره در هنگام مذاکره و پیش و پس از آن روی قدرت نظامی ایران تمرکز کرده و راه حل پرونده هستهای را در کاستن از قدرت نظامی میدانند و در نهایت وقتی که میخواهند دلایل مذاکره هستهای با ایران را ذکر کنند به اطمینان یافتن از مهار قدرت نظامی ایران اشاره مینمایند. این موارد به خوبی نشان میدهد که هر کشوری برای پاسداری از قدرت ملی خود باید موقعیت نظامی خود را دائماً تقویت نماید. کما اینکه همین قدرتهای نظامی دنیا که در ادبیات صادراتی اقتصاد، رسانه، الکترونیک و تکنولوژی را برتر از قدرت نظامی معرفی میکنند و برای آن به تئوریپردازی در مجامع علمی دنیا و از جمله - از طریق واسطهها- در دانشگاههای ما سرگرم هستند، خود دائماً بر تواناییهای نظامی خود میافزایند و هیچ گزارشی مبنی بر اینکه یکی از این کشورها از میزان نفرات نظامی و یا از میزان تانکهای خود کاسته باشد، منتشر نشده است!همین دو هفته پیش رسانههای آمریکایی فاش کردند که ارتش آمریکا طی سه سال اخیر بمبهای اتمی خود را نوسازی و به روزرسانی کرده است!
نکته دیگر در تحولات اوکراین بود که موضع قاطع روسها و چابکی رئیس جمهور پوتین در واکنش، سبب منفعل شدن غرب گردید. این که غربیها از تحریم اقتصادی سخن میگویند و ناتو در مقابل تحرک نظامی ارتش روسیه و مانور اخیر آن دست به کاری نمیزند و به عبارتپردازی بسنده میکند نشان میدهد که غرب در حالت انفعال قرار دارد.
حال تصور کنید که روسیه به جای واکنش صریح و سریع به صدور بیانیه و اظهار نظرات رسانهای در مخالفت با وقایع سوم اسفند اوکراین، بسنده میکرد، امروز نظامیان ناتو در دریای سیاه و دریای آزرف مستقر بودند و مرزهای روسیه در معرض تهدید امنیتی بود و از اعتبار روسیه کاسته شده بود.
این موضوعات به خوبی بیانگر آن است که دستگاه تصمیمگیر در یک کشور در هنگام مواجه شدن با پدیدهای که برای امنیت و منافع ملی کشورشان خطرناک است، باید قاطع عمل کرده و از اظهارات دوپهلو اجتناب نماید.
بدترین نوع موضعگیری یک کشور در چنین رخدادهایی استفاده از کلمات مبهم- مثل این که ما از تحولات اوکراین نگران هستیم- است چرا که موضع مبهم یک کشور را در موضع قطعی باخت قرار میدهد. موضع مبهم گرفتن گاهی از قرار گرفتن در کنار طرف بازنده هم مضرتر است. از این منظر بد نیست نگاهی به موضعگیری ایران در قبال تحولات اوکراین بیاندازیم.
بعید است که در دنیا کسی تردید داشته باشد در این که ایران در زمره کشورهای «بروننگر» در عرصه سیاست خارجی است. از آنجا که نظام سیاسی ایران از یک سو برآمده از یک مکتب جهانی و از سوی دیگر برخاسته از یک انقلاب بزرگ با داعیههای کلان بینالمللی است، نمیتواند سیاست دروننگر داشته و مثل خیلی از کشورهای دیگر- که سیاستشان دروننگر است- در قبال تحولاتی در اندازه تحولات اوکراین سکوت کند.تاثیر درازمدت تحولات منطقه اوکراین و تاثیر شکلگیری منازعهای میان غرب و روسیه آنقدر فراگیر است که منافع و موقعیت ملی ما را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
از سوی دیگر ما از ماجرا و تحولاتی حرف میزنیم که یکی از طرفهای اصلی آن یک «همسایه» ماست، همسایهای که در گروهی از موارد با ما اشتراک منافع و در نتیجه اشتراک نظر دارد. کما اینکه از منظر ملی روسیه بخش زیادی از نگرانیهای امنیتی و سیاسی خود را با کمک ایران حل میکند و متقابلا ایران نیز از حمایت روسیه در پرونده سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، هستهای و… استفاده میکند. علاوه بر این در این ماجرا به هر حال روسیه پنجه در پنجه دشمن ما یعنی غرب دارد خود این ماجرا هم ما را وادار میکند که از شکست دشمن خود خشنود باشیم ولو این که انتقاداتی هم به طرف روس داشته باشیم.
جمعبندی تحولات اوکراین و انطباق ابعاد آن با منافع و امنیت ملی ایران خیلی کار سختی هم نبوده است. با این وجود وزیر محترم امور خارجه در واکنش به تحولات اوکراین به ابراز یک جمله کوتاه بسنده کرد: «از آنچه در اوکراین میگذرد نگرانیم!»
در این اظهارنظر دکتر ظریف مشخص نیست که ما چرا نگرانیم؟ نگران چه بخشی از ماجرا هستیم؟ چه چیزی را قانونی و چه چیزی را غیرقانونی میدانیم؟ و در نهایت در این منازعه پرشدت چه نظری داریم.
حالا در این ماجرا سه فرض جدی وجود دارد:
۱- یانوکوویچ یا یکی از افراد جبههای که او در آن قرار دارد دوباره به قدرت بازگردند
۲- تیموشنکو یا یکی از افراد جبههای که او در آن قرار دارد بر اوضاع مسلط شود
۳- طرفین به مصالحه برسند و یک دولت ترکیبی بر سر کار بیاید.
در کدام یک از این سه گزینه، ایران میتواند بگوید من برای حل بحران کاری کرده و متناسب با آن توقعی دارم. یانوکوویچ و تیموشنکو طبعا باید به ظریف بگویند ما که سر در نیاوردیم شما در کجای قصه قرار داشتید. اگر کار به مصالحه هم برسد ایران با این موضع نمیتواند نقشی به عهده بگیرد.
ما به عنوان یک کشور بروننگر که سرمنشأ بسیاری از تحولات جهانی هستیم و کم نیستند تحلیلگرانی که میگویند مقاومت جدی ۳۵ ساله ایران به روسها آموخته است که میتوان با قدرت در برابر غرب ایستاد و آن را وادار به عقبنشینی و انفعال کرد با این وصف ما باید تحولات اوکراین را به منزله یک فرصت مهم تلقی کرده و از آن برای بسط قدرت و نفوذ خود استفاده کنیم.
چگونگی این استفاده و بخصوص استفاده از آن برای مقاومت در برابر زیادهخواهی غرب در پرونده هستهای خود به یک یادداشت مستقل نیازمند است.
سعدالله زارعی
منبع : کیهان
انسان همواره در پی آن است که زندگی خود را با نشاط و شادابی سپری کند . لذا دین مبین اسلام نیز بر این نکته تأکید فراوان دارد ؛ به گونه ای که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) نیز شوخ و شاد بودن را از « صفات مومن» دانسته و حضرت امیر(علیه السلام) نیز شادمانی را «گشایش خاطر» و اوقات شادی را غنیمت دانسته اند .
طلوع یزد- از طرفی شادابی ، نشاط و شاد زیستن در جامعه دارای ابعاد مختلفی است و به همین دلیل است که مدیران شهری بایستی به گونه ای برنامه ریزی کنند تا باایجاد فضاهای شاد و مفرح موجبات رضایت شهروندان را جهت تداوم نشاط مردم در اجتماع فراهم کنند ؛ که اگر شادی های جمعی و غیرمضر انجام شوند، تقویت کننده بعضی از روابط اجتماعی هستند.
ولی مدتی پیش، سایت تازه کار و تندروی یزدی که حیات خود و سایت های زنجیره ای «… نیوز » را از برکت سرمایه های کلان شرکت سرمایه دار و برخی موسسات به ظاهر فرهنگی و غفلت برخی مسئولان فرهنگی استان دارد، مصاحبه ای را با جناب مهندس میرمحمدی ،استاندار متدین یزد ترتیب داده بود که جدای از تنظیم غیرحرفه ای آن ، ایرادات فنی بسیاری بر آن مترتب است که از جمله آنها القاء افکار و عقاید خود و دوستان تندروی خود با سوء استفاده از تازه منصوب بودن استاندار محترم به مردم فهیم و متدین دارالعباده در آن مشهود بود .
در بخشی از این مصاحبه ای که منتشر کننده آن را « چالشی» !! خوانده، به بحث نشاط اجتماعی در یزد پرداخته شده که نحوه سئوال های شیطنت آمیز مصاحبه کننده و پاسخ های مهندس میرمحمدی برای مردمی که سالها با عشق حسینی و اهل بیت(علیه السلام) در یزد دارالعباده زندگی کرده اند ، قابل تأمل است .
البته قطعاً نظر استاندار محترم و متدین یزد این نیست که عزاداری موجب عدم نشاط در یزد است و اظهارات وی در راستای تضعیف مجلس امام حسین(علیه السلام) نیست . به نظر می رسد منظور مهندس میرمحمدی این است که می بایست در کنار برپایی محافل مذهبی و پرداختن به این مهم ، برای شهروندانمان برنامه هایی نیز برای شادی و شادبی جامعه متدین یزد داشته باشیم .
نکته ای که باید بر آن تأکید کرد این است که کارشناسان امر معتقدند، شادی و نشاط در جوامع مختلف ، تعابیر مختلف دارد . به همین دلیل در جوامع غربی گرایش به فیلم های مبتذل ،اختلاط نامشروع زن و مرد، مجالس لهو و لعب و رذایل اخلاقی را معیار شادی می دانند که جامعه اسلامی، آن هم یزد دارالعباده پذیرای این نشاط که به معنای غربی آن است نمی باشد .
بر اساس نظر سنجی سال گذشته موسسه گالوپ،غمگینترین و ناراحتترین مردم دنیا در سنگاپور ـ که یکی از مرفهترین و منظمترین کشورهای دنیا که از توسعهیافتهترین کشورهای دنیا نیز هست ـ زندگی میکنند. بعضی از دیگر کشورهای ثروتمند نیز در انتهای جدول شادمانی قرار گرفتهاند. جالب این که در این جدول، آلمان و فرانسه با کشور آفریقایی سومالی در رتبه چهل و هفتم شریک هستند!
پس اگر شادی به مفهوم غربی آن ـ که ترویج موسیقی و ابتذال و … است ـ قرار بود نشاط را به جوامع تزریق کند، چرا آلمان و فرانسه در این رتبه بندی در انتهای جدول شادمانی قرارگرفته اند؟!!
به نظر اغلب جامعه شناسان،جامعه با نشاط ،جامعه ای پویا و سر زنده است و مردم این جامعه هیچ گاه سعی بر تخریب،بی نظمی،درگیری و … نداشته ،همواره سعی بر آرامش نموده و برای آسایش خود و دیگران تلاش می نمایند.
بر اساس آمارهای رسمی ،هم اکنون۵۲% کودکان متولد شده در فرانسه ، پدر ندارند و شناسنامه به نام مادر آنها صادر می شود!
در همان کشور فرانسه،دولت خانواده هایی که تا پنج سال نتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند را به رسمیت نمی شناسد و حتی به آنها وام تعلق نمی گیرد!
در کشور آلمان،نسبت طلاق به ازدواج ۳۰% است !
ایالات متحده آمریکا، بیشترین آمار زندانی دنیا را داشته و طی۲۰ سال اخیر آمار طلاق در آمریکا دو برابر شده است!
این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی، استان یزد همواره جزو چهار استان کشور بوده که کمترین آمارهای طلاق را به خود اختصاص داده و حتی در سال گذشته کاهش ۴٫۵ درصدی داشته ، بیشترین آمار مهاجرپذیری،کمترین آمار بیکاری(به نسبت استانها) ، کمترین میزان چک های برگشتی ،پایین ترین آمار شرارت و دعواهای خیابانی و… همه و همه بیانگر نشاط و سرزندگی در یزد بوده و درصد بالایی از این نشاط را مدیون«سبک زندگی دارالعباده» مردم که برگرفته از سیره زندگی حسینی و حضور پای منابر است می باشد.
پس نشاط در جوامع مختلف،مفاهیم مختلف دارد ؛ حتی گریه بر حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیه السلام) نیز ـ که در روایات مختلف از معصومین(علیه السلام) نقل شده ـ برای اهل دل و مردمانی که حتی سالیان سال با بی آبی و کویر نشینی و دیگر مشکلات بزرگ ،حسینی زیسته اند ، فرح واقعی و انبساط خاطر به ارمغان می آورد؛به ویژه این که علم به آن که گریه بر مصائب اهل بیت(علیه السلام) «ثواب» و «حسنه» را نیز در پی دارد ، این نشاط معنوی را دوچندان خواهد کرد .
البته نقش استفاده از رنگ ها و طرح های شاد در جداول و دیوارهای شهر ، استفاده بجا و درست از نور در شب ، ایجاد اماکن ورزشی عمومی و … از بدیهیات مدیریت کلان استان است که در جای خود قابل بحث است .
اما باید اذعان کرد ،افرادی که آمار بی پایه و اساس« غمگین بودن استان یزد» را ساخته و به آن دامن می زنند ،همچنان که مدتی پیش در رسانه های غربی با جعل یک نظریه و آمار،ارتباط «چادر» با بیماری «ام اس» را منتشر کردند! ـ خواسته یا ناخواسته ـ در تلاشند تا به مطامع مادی و بستر سازی برای اهداف شهوانی خود برسند و باید در محضر مدعی العموم پاسخگو باشند .
منبع: یزدرسا
به راستی دین چه نسبتی با فرهنگ دارد؟ آیا فرهنگ همان دین است یا وضعیت به گونه¬ی دیگری است؟ آیا می توان یکی را مهمتر از دیگری دانست یا نه؟ کدامیک تحت لوای دیگری قرار می گیرد؟ این دو چگونه بر یکدیگر تأثیر می گذارند؟
* دین چیست؟
شاید یافتن پاسخ سوالات فوق، در گرو شناخت صحیح فرهنگ و دین باشد. پیش از این ویژگی ها و کارکردهای فرهنگ را به اجمال واکاوی نمودیم. اما دین چیست و چه ویژگی ها و کارکردهایی دارد؟دین شناسان شهیری چون مرحوم علامه طباطبایی، شهید مطهری و علامه جوادی آملی، ویژگی هایی از جمله وحیانی بودن، جامعیت و نیز شکل یافتگی از سه بُعد باورها، احکام عملی و اخلاقیات را برای دینِ نهایی که همانا اسلام است، بر شمرده اند. آموزه های چنین دینی به واقع شیوه نامه ای منظومه برای زندگی فردی و اجتماعی انسان در دنیاست؛ که عمل به آن، تعالی و سعادت دو جهانی را نصیب آدمی خواهد ساخت.و اگر چنین خصائص و کارکرد خطیری برای دین قائل باشیم، در حقیقت نقش بی بدیل دین در عرصه زندگی را پذیرفته ایم.
* دو نظر متفاوت
اما از نظر دور نداریم که بسیاری از افرادبوده و هستند که چنین نگاهی نسبت به دین ندارند. عده ای از آنان به دلیل اینکه اصولاً برای دین مبدأ وحیانی و توحیدی قائل نیستند و یا دین را تنها ناظر به زندگی فردی و امور اخروی بشر می دانند، معتقدند که دین محصول و نتیجه فرهنگ انسانی است. حکومت های لائیک که دین را در امور دنیوی دخالت نمی دهند بر چنین اعتقاد غلطی بنا نهاده شده اند.
گروهی دیگر معتقدند دین به عنوان یک عامل فرهنگساز در کنار عواملی نظیر خط، زبان، آداب و رسوم، هنر، علم، سیاست، اقتصاد و مواردی از این دست، فرهنگ را شکل می دهد.هر چند طرفداران این نظریه به اندازه گروه اول به خطا نرفته اند، اما قرار دادن دین در عرض سایر عواملِ شکل دهنده فرهنگ، اشتباه بزرگی است که مرتکب شده اند. مطمئناً این اشتباه، ریشه در شناخت نادرست از دین دارد.
* دین در نقش اول
به راستی کدامیک از اجزاء فرهنگ می توانند به اندازه ی دین، فرهنگ زندگی روزمره و به تبع آن سرنوشت آدمی را متأثر سازند؟واقعیت این است که دین، هم به سبب برخورداری از جامعیت و هم به خاطر تأثیر شگرفی که بر امور خرد و کلان حیات می گذارد، شالوده و یگانه محور منظومه ی فرهنگ خواهد بود. به بیان دیگر دین، معیار، محتوابخش و جهت دهنده تمام فعالیت ها و تصمیمات فرهنگی است. (نقش دین در مهندسی فرهنگی کشور؛ علیرضا پیروزمند) در این حالت، موضوعات دیگر منظومه-ی فرهنگ، باید نسبت خود را با این عامل حیاتی روشن سازند.یعنی باید مشخص گردد که کدام هنر با معیار دین تأیید می گردد. باید دانست که آداب و رسوم مختلف و دیگر مظاهر فرهنگی، کدامشان به امضاء و تأیید آیین الهی می رسند. همچنین باید از دینی بودن سبکی که برای زندگی در پیش گرفته ایم، اطمینان یابیم.آیا با وجود سنگ محککارآمدی به نام دین، سنجه های بشرساخت، معیار مناسبی برای ارزیابی خوب و بد امور متعدد زندگی خواهند بود؟
پاسخ پرسش های فوق همگی مؤید این معنایند که دین، منشأ فرهنگسازی و ستون خیمه¬ی فرهنگ است؛ نه عاملی هم رتبه ی سایر عوامل. و مؤید دیگر این دیدگاه، فرازی از بیانات مقام معظم رهبری است که خطاب به مسؤلان کشوری فرموده اند: «همه ی آنچه که در زمینه برنامه ریزی ها، خطوط اصلی برنامه ها را تشکیل می دهد، یک سرِ آن¬ها وصل است به آبشخور اندیشه اسلامی، به جهان بینی اسلامی؛ که این ایمان ماست، دین ماست.» (۱۲/۹/۷۹)
* تأثیر تا چه حد؟
بنابراینتأثیر عمیق دین بر فرهنگ انکار ناپذیر است. اما میزان این تأثیر به چه اندازه است؟ تغییر نگرش عرب جاهلی نسبت به ارزش دختران، که با ظهور اسلام محمدی صلی ا… علیه و آله محقق گردید، مثال گویایی از میزان تأثیری است که دین می تواند بر یک فرهنگ بر جای گذارد. اما نمی توان و نباید این حد از تأثیر را در هر زمان و مکانی متوقع بود. چراکه سایر عوامل نیز می توانند در این راه، دین را همراهی و یا در مقابل، آن را کم اثر سازند.اما قدر مسلم اینکه دین پالایش و پیرایش فرهنگ ها را موجب می شود و ایمان دینی به تحقق فرهنگ دینی می انجامد. (دین، فرهنگ و نسبت میان آن دو؛ سیدحمیدرضا طالقانی)
* تأثیر متقابل
ناگفته نماند که اعتقاد به نقش پر رنگ دین در امر فرهنگسازی، به معنای نفی تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی و… بر فرهنگ نیست.همچنینتأثیر متقابل فرهنگ بر چگونگی تجلی دین در زندگی، قابل انکار نیست. به عنوان مثال فرهنگ، برخی اقتضائات زمانی و مکانی را برای دین مشخص می سازد. (دین، فرهنگ و نسبت میان آن دو؛ سیدحمیدرضا طالقانی)
همچنین فرهنگ در مواردی می¬تواند شدت و حدّت دین¬پذیری و دینداری مردم یک جامعه را متأثر سازد. و احیاناً اینگونه است که مسلمانان دنیا عموماً در محدوده مناطق عرب زبان خاورمیانه می¬زیند. چراکه قِرابت زبانی و فرهنگی، زمینه گرایش سهل مردمان این سرزمین را به دین اسلام فراهم ساخته است.
و در پایان، نباید از این نکته غفلت ورزید که سایر ادیان، به هر اندازه تطابق کاملتری با دین خاتم داشته باشند، بهتر خواهند توانست نقش محوری خود را در اصلاح و تعالی فرهنگ جوامع خویش ایفا نمایند.
* در نگارش این مقاله، از همفکری آقایان محمدحسین مهدی پور، سیدمهدی نبوی و پایان نامه دکتر ابوالقاسم عاصی با موضوع «قلمرو دین در عرصه ی مهندسی فرهنگی» بهره گرفته شده است.
جشنواره فجر امسال با اتفاقات عجیبی همراه بود. یکی از اتفاقات نمایش فیلم پرهزینه وجنجال برانگیز رستاخیز است که هفت جایزه از جشنواره را، به خصوص سیمرغ بهترین کارگردانی، به خود اختصاص داد.
بسم رب الحسین
جشنواره فجر امسال با اتفاقات عجیبی همراه بود. یکی از اتفاقات نمایش فیلم پرهزینه وجنجال برانگیز رستاخیز است که هفت جایزه از جشنواره را، به خصوص سیمرغ بهترین کارگردانی، به خود اختصاص داد. اما بعد از این اتفاق، انتقادات زیادی به این فیلم مخصوصا از طرف علما و هیئتی ها ومداحان انقلابی، شد که بسیار حائز اهمیت است. یکی از نکات مهم این فیلم، به نمایش درآوردن سیمای مبارک قمر بنی هاشم وبقیه فرزندان اهل بیت در این فیلم بود که انتقادات زیادی را از طرف علما و مراجع عظام تقلید در پی داشت.
بعد از این عکس العمل ها بود که وزیر فرهنگ وارشاد دولت تدبیر و امید، علی رغم موضعی که در سخنرانی خود در جشنواره فیلم فجر گرفته بود،که نشان دادن صورت بزرگان و اهل بیت ابتکار عملی از سوی کارگردان بوده و…، در جواب به انتقادات اعلام کرد: به کارگردان گفته ایم که صورت این بزرگواران را با هاله نور بپوشاند!
اما مسئله این است که آیا انتقاد علما ودلسوزان اسلام ونظام وتشیع، فقط به خاطر نشان دادن صورت اهل بیت(علیه السلام)، اعتراض کرده بودند که با یک بیانیه ویک هاله نور بتوان مهر تایید به این فیلم زد واذهان عمومی را آماده اکران آن نمود؟!
چند نکته مهم در ساخت وفیلمنامه ساخته آقای درویش است که باید به آن توجه نموده وبعد در مورد چگونگی برخورد ونقد این فیلم، تصمیم گرفت.
۱- این فیلم بر محور شخصیت بکیر فرزند جناب حر ابن یزید ریاحی که علی الظاهر همراه پدرش در روز عاشورا به سپاه امام حسین (علیه السلام) پیوست ودر راه دفاع از حریم اهل بیت (علیه السلام) به شهادت رسید اما در این فیلم، راز و رمز حرکت این پدر وپسر که به عنوان اسوه های توبه وبازگشت از مسیر باطل به سوی حق، صدها سال است باعث توبه و انابه هزاران بلکه میلیون ها نفر شده اند، عشقی مجازی به یکی از خانم های لشکر امام حسین(علیه السلام) عنوان شده و این پسر به خاطر عشقش به آن خانم ، پدرش را مجبور به فرار از لشکر عمر سعد می کند!!!!!!
۲- همانطور که در عکس های این فیلم آمده، منطقه پشت سر لشکر امام حسین (علیه السلام)، کوهستانی دیده شده وبه هردلیل این فضا کوهستانی دیده شده، درحالی که بیابان و صحرای نینوا ودشت کربلا عاری از هر گونه کوه وبلندی به این شکل می باشد!!!!
۳- در صحنه شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)، بیش از پنجاه تیرانداز در حال تیر انداختن به سوی امام هستند ودر این میان یک تیر هم به قنداقه علی اصغر(علیه السلام) اصابت می کند و ایشان شهید می شود! دیگر خبری از حرمله و دستور عمرسعد علیهما اللعنه و تیر سه شعبه نیست!!!!
۴- در شاه بیت این فیلم، قمر بنی هاشم(علیه السلام) در هنگام جنگ و در کشاکش مبارزه به ذهنش خطور می کند که باید برود واز نهر علقمه آب بیاورد!!! ودیگر خبری از اجازه گرفتن برای میدان ودستور امام مبنی بر آب آوردن برای اهل حرم نیست!!!!!!
وبسیاری از تحریفات دیگر که مجال بحث در مورد آن نیست. حال، برای من که افتخار روضه خوان بودن منبر وعظ داشتن، سالهاست مایه سربلندی است و می دانم که احترام مردم هم به روحانیت و رو ضه خوان ها هم به خاطر وصل بودن به این دستگاه می باشد، جای سوال است که چرا این موارد از عاشورا مورد تحریف قرار گرفته و بر روی آن پافشاری می شود؟!
قصه جناب حرّ بیانگر این نکته از این معنا بوده وهست که «ان الحسین مصباح الهدی وسفینه النجاه». و چون کشتی نجات امام حسین (علیه السلام)، اوسع و اسرع است حتی جناب حرّ که زمانی مورد نفرین امام(علیه السلام) هم قرار گرفته، می تواند در آخرین ساعات خود را به کشتی نجات رسانده و از غرق شدن در دریای خون پاکان نجات پیدا کند واین مطلب در حادثه عاشورا بسیار مهم و ظریف می باشد.
موضوع بیابانی بودن صحرای کربلا و بی آب وعلف بودن این منطقه با توجه به نزدیکی به فرات هم مسئله اصلی دیگری است که به خصوص در سالهای جدید بسیار به آن تاخته شده وشبهات بسیاری را پیرامون دشت کربلا و مسئله عطش امام(علیه السلام) و یاران و اهل بیتشان، مطرح شده است. اینکه نزدیکی با رودخانه فرات دلیل بر این شبهات بوده ومسئله عطش دروغ است در حالی که شوره زار بودن وسنگلاخی بودن آن قسمت از زمین کربلا و مسئله عطش، از امور مسلم عاشورا و کربلاست و از دلایل اصلی غربت امام حسین(علیه السلام) و ظلم بنی امیه وشقاوت عمرسعد ویارانش می باشد و کوهستانی نشان دادن این منطقه علی رغم دروغ بودن آن باعث می شود این شبهه و از این قبیل شبهات قوت می گیرد.
موضوع دیگر، داستان شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام) است که دلیل بسیار مهم بر حقانیت و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) و شقاوت سپاه عمربن سعد می باشد. اینکه امام حسین برای جنگ به میدان نیامده، زره وکلاه خود از تن بیرون کرد، عمامه رسول الله بر تن نمود و از مردم برای طفل شیرخواره طلب آب نمود وطبق مقاتل، حضرت، شرایط را به گونه ای آماده کردند که کسی دست به قبضه شمشیر یا تیر و کمان نمی برد و آن قدر این صحنه برای عمر سعد گران شد که دستور داد حرمله تیر به حنجر شش ماهه بزند. اتفاقی که ارکان لشکر عمرسعد را به لرزه در آورد و بعد از هزار و قریب به چهارصد سال هنوز گواه حقانیت و غربت و مظلومیت سیدالشهداء(علیه السلام) می باشد.
وموضوع بسیار مهم این است که مسئله ولایت مداری قمر بنی هاشم، که به عنوان رکن رکین شیعه وضامن بقای آن می باشد و عباس(علیه السلام) را زبانزد خاص و عام نموده و در زیارت نامه هم به خاطر همین مسئله، لقب عبدصالح به ایشان اعطا شده است، در این فیلم، نادیده گرفته شده وتغییر کرده است.
حال باتوجه به همه این مسائل که گفته شد بخشی از همه تحریف هاست وب ا توجه به تاثیر فیلم و رسانه ها بخصوص رسانه های تصویری بر اعتقادات و مبانی فکری مخاطبین، آیا باز هم جای سکوت ومماشات باقی می ماند؟!
آیا جای سوال پیش نمی آید که چرا مسئولین وزارت ارشاد، اینچنین بر اکران این فیلم موهن تاکید و پافشاری کرده و از آن حمایت می کنند؟!
چرا با وجود همه ایراداتی که بر فیلمنامه و کارگردانی وحتی سطح پایین بودن بعضی از نقش آفرینی ها، که منتقدین فنی هم به آن وارد کرده اند،وبا وجود فیلم های قوی وموثری مثل چ وشیار ۱۴۳ که مورد تقدیر منتقدین و مخاطبین قرارگرفته بود، باز هم این فیلم رستاخیز احمدرضا درویش است که بیشترین جوایز را به خود اختصاص می دهد؟!!
چرا معاون سینمایی ارشاد، جناب آقای حجت الله ابویی دوره افتاده و حتی در عراق، می خواهد به خدمت آیت الله العظمی سیستانی(حفظه ا…) رفته واز ایشان تاییدیه ای برای فیلم رستاخیز بگیرد؟!!!
چرا کسی از درویش نمی پرسد هزینه بیش از ده میلیاردی این فیلم را از کجا وچه اشخاصی تامین کرده وبه طور واضح وبدون کلی گویی وفرافکنی جواب دهد؟!!!!!!
چرا اکثر عوامل این فیلم بخصوص تدوینگر و آهنگساز، باید از هالیوود که بزرگترین بنیاد فرهنگی صهیونیستی به حساب می آیند وسابقه دشمنی این بنیاد صهیونیستی با اسلام و تشیع بر هیچ کس پوشیده نیست، تامین شود؟!!
در آخر با ذکر این نکته که امام راحل و پیر و مراد ما فرمود: هر وقت دیدید استکبار جهانی ودشمنان برای شما صوت وکف زده وتشویق می کنند بدانید که در خطر بزرگی قرارگرفتید، از رییس جمهور محترم جناب حجت الاسلام والمسلمین روحانی که خود بزرگ شده پای سفره ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) بوده و مسئولین و علما و دلسوزان اسلام وتشیع، انتظار می رود که با حضور به موقع و سریع و انقلابی خویش، جلوی این تهاجمات بی رحمانه، به اصول واعتقادات مردم را گرفته و از حیثیت دینی و انقلابی خویش وملت ایران دفاع کنند و اگر مسئولین رسیدگی نکنند، مطمئنا آتش خشم مقدس مردم وشیعیان دامن دست اندر کاران این فیلم را خواهد گرفت.
یاحسین
یکی از مسائل بسیار حساس در حیات آخرین امام شیعیان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، بحث غیبت ایشان و دوران آن می باشد؛ اما جالب است بدانید که انبیاء و پیشوایان «علیهم السلام» قبل ازاین امام همام «عجل الله تعالی فرجه الشریف» نیز هر یک دارای دورانی از غیبت و سپس بازگشت به سوی امت خویش بوده اند.
بنا به آیات و روایات برجای مانده مسأله ی غیبت مختص به امام عصر (ارواحنا فداه) نیست، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات فراوان، تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: صالح، یونس، موسی، عیسی، خضر- علیهم السلام- و… به عللی و جهاتی از جمله امتحان امتش، غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان می شدند!
حضرت خضر (علیه السلام): به تصریح قرآن کریم، حضرت موسی در زمان غیبت حضرت خضر (علیه السلام) از علم او بهره¬مند می¬شد، او با اینکه از دیدگان پنهان بود، هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. ولایت و اختیاراتی که از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرف می¬کرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری می¬نمود، چنانچه داستان وی با حضرت موسی (علیه السلام) در قرآن (آیات ۵۹ تا ۸۲ کهف) ذکر شده است.
غیبت حضرت موسی بن عمران (علیه السلام): طبق تصریح قرآن حضرت موسی (علیه السلام) چهل روز تمام از بنی اسرائیل دوری گزید. تا اینکه این مدت سپری شد و دوباره به سوی قومش برگشت. (بقره: آیه ۵۱؛ اعراف: آیه ۱۴۲)
حضرت یونس (علیه السلام): وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش کردند، حضرت یونس (علیه السلام) از میان آن ها بیرون رفت به طوری که هیچ کس نمی دانست او کجاست!
طبق تصریح قرآن کریم حضرت یونس (علیه السلام) مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امت خود پنهان بود. (انبیاء: آیه ۸۷؛ صافات: آیه ۱۴۰)
خداوند او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید!
غیبت حضرت عیسی (علیه السلام): یهود و نصاری بر کشته شدن وی اتفاق دارند، اما خداوند می¬فرماید: «و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آن ها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می¬کنند و قطعاً او را نکشتند». (نساء: آیه ۱۵۶)
عیسی بن مریم (علیه السلام) هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور حضرت مهدی (روحی فداه) از آسمان به زمین فرود می¬آید. چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «مهدی متوجه می شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای سر و صورتش آب می ریزد، مهدی روحی فداه به او می گوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی (علیه السلام) می گوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می خواند.
غیبت حضرت صالح (علیه السلام): حضرت صالح از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش «نُه» بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح و قبل از ابراهیم (ع) بوده است.
حضرت صالح بر قوم ثمود که مردمی بت پرست بودند مبعوث شد. ایشان مدتی از نظر قومش غایب شد، صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونه های کم گوشت، میانه بالا و متوسط القامه بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:
۱- دسته اول منکر وی شدند؛ ۲- دسته دوم مشکوک بودند؛ ۳- دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است.
صالح (ع) نخست به دسته ای که درباره ی وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من صالح هستم، ولی مردم او را تکذیب کرده دشنامش داده و آزار رسانده گفتند: ما از تو به خدا پناه می بریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود.
سپس به نزد دسته ی منکرین آمد، آن ها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند!
آنگاه از کنار گروه سوم که اهل یقین بودند گذشت، و به آن ها گفت: من صالح هستم، آن ها گفتند: راست می گویی خبری به ما ده که بدان وسیله دباره ات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، چه ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که می خواهد تغییر دهد!
صالح گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می گویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علایمی داشت؟!
صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور می رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آن چه تو از نزد او آوردی ایمان داریم.
غیبت لاوی بن برخیا: داستان مشروحی درباره ی نعثل یهودی در تشرف به خدمت رسول اکرم (ص) نقل شده که تفصیل آن چنین می باشد: نعثل چون پاسخ همه ی سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت:
من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری می آید که نامش «احمد» و «محمد» است، و او خاتم الانبیا بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم (ص) به نعثل می فرماید: آیا اسباط را می شناسی؟
نعثل گفت: آری، آن ها دوازده نفرند که نخستین آن ها لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اِندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کُشت.
حضرت فرمود: آنچه در میان بنی اسرائیل واقع شده در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب می شود به طوری که دیده نمی شود!
وقتی به طرف امت بازگشت می کند از اسلام اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج می دهد! و خدا اسلام را به وسیله ی او ظاهر کرده و تجدید می نماید.
خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته و از او پیروی کنند، و بَدا به حال کسانی که او را دشمن داشته و با او مخالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه های هدایت و راهنمایی او متمسک شوند.
غیبت ذوالقرنین: قرآن کریم در سوره کهف آیات ۹۶- ۸۳ داستان مشروحی درباره ی ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان می کند اما این که ذوالقرنین کیست بیان نشده است. و از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه معصومین (ع) نقل شده می خوانیم که: او پیامبر نبود بلکه بنده ی صالحی بود.
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم می فرمود: همانا ذوالقرنین بنده ی صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود، ذوالقرنین مردم را به طرف خدا دعوت کرده و آن ها را به تقوا و پرهیزکاری امر می کرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدت ها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است! اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به طرف قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنت ذوالقرنین را دارد، خدای عزوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید. اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم شرق و غرب عالَم را زیر فرمان حکومت خود می آورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم ننهاده باشد مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید) همه گنج ها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می کند، و او را به وسیله ترسی (که در دل دشمنانش می افکند) یاری خواهد کرد. قائم جهان را پُر از عدل و داد می کند، همان طوری که از ظلم و جور پُر شده است.
پی نوشت ها:
۱- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج۵۱: ۱۴۶، ۲۱۵٫
۲- شیخ صدوق. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲: ۳۴۵٫
۳- یوسف بن عبدالعزیز الشافعی. عقدالدرر فی اخبار المنتظر: ۳۸٫
۴- شیخ سلیمان قندوزی. ینابیع المودة: ۹۷٫
* موسوی نسب. پرسش و پاسخ هایی پیرامون امام زمان (عج)، ج۱: ۱۹۳٫
منبع: قدس آنلاین
ظاهر آیات قرآن و برخی روایات این است که یهود و نصارا تا قیامت باقی خواهند ماند و در مقابل برخی روایات وجود دارد که دلالت می کند به اینکه جز دین محمد(صلی الله علیه و آله) دینی باقی نمی ماند . . .
یکی از پرسش هایی که همواره مطرح است، وضعیت دین اسلام و سایر ادیان بعد از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. آیا بعد از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها دین اسلام باقی می ماند و بقیه ادیان امروزی نابود می شوند؟
ظاهر بعضی آیات این است که یهود و نصارا تا قیامت باقی خواهند ماند.
الف(- وَ مِنَ اَلَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصاری أَخَذْنا مِیثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّ مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ اَلْعَداوَةَ وَ اَلْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ اَلْقِیامَةِ. ما از کسانی که ادعای نصرانیت داشتند پیمان گرفتیم پس قسمتی از پندهای ما را فراموش نمودند، ما هم دشمنی و کینه را تا قیامت در بینشان انداختیم.)۱)
ب)- إِذْ قالَ اَللَّهُ یا عِیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ. وَ جاعِلُ اَلَّذِینَ اِتَّبَعُوکَ فَوْقَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِلی یَوْمِ اَلْقِیامَةِ.بیا وقتی که خداوند فرمود ای عیسی همانا من روح تو را قبض نموده و. و پیروان تو را بر کافران تا روز قیامت برتری دهم. )۲)
ج(- وَ قالَتِ اَلْیَهُودُ یَدُ اَللَّهِ مَغْلُولَةٌ. غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ اَلْعَداوَةَ وَ اَلْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ اَلْقِیامَةِ.یهود گفتند دست خدا بسته است. و ما به کیفر آن قیامت آتش کینه و دشمنی را در میان آنها برافروختیم.)۳)
در آیات فوق دشمنی و کینه توزی تا قیامت در بین یهود و نصارا مطرح شده است و همچنین برتری نصارا بر کفار تا قیامت آمده است و مقتضای ظاهر آیات این است که دین یهود و نصارا تا قیامت باقی خواهند ماند. از بعضی روایات نیز همین مضمون استفاده می شود.
عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(علیه السلام). قلت فما یکون من اهل الذمة عنده قال یسالمهم کما سالمهم رسول الله(صلی الله علیه و آله) و یۆدون الجزیة عن ید وهم صاغرون. ابوبصیر گوید به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: صاحب امر(مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)) با اهل ذمه- یهود و نصارا- چه می کند فرمود: مانند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با آنان مصالحه می کند وآنها جزیه می دهند.(۴)
یکی از پرسش هایی که همواره مطرح است، وضعیت دین اسلام و سایر ادیان بعد از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. آیا بعد از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها دین اسلام باقی می ماند و بقیه ادیان امروزی نابود می شوند؟
در مقابل این آیات و روایات، احادیثی وجود دارد که دلالت می کند به اینکه جز دین محمد(صلی الله علیه و آله) دینی باقی نمی ماند.
الف(- عبدالله بن بکیر از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) روایت می کند که از حضرت تفسیر آیه وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ را سۆال کردم فرمود: آیه مذکور در شأن حضرت قائم نازل شده است. وقتی آن حضرت ظاهر شد دین اسلام را بر یهود، نصارا، صائبین و کفار شرق و غرب عرضه می دارد. پس هر کس با میل و اختیار اسلام بیاورد، به نماز، زکات و سایر واجبات امرش می کند و هرکس از قبول اسلام امتناع ورزد، گردنش را می زند تا اینکه در شرق و غرب زمین جز موحد و خداپرست کسی باقی نماند و..(۵)
ب(- جابر از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند: خدا شرق و غرب جهان را برای صاحب امر مفتوح می کند. آن قدر جنگ می کند تا اینکه جز دین محمد دینی باقی نماند.(۶)
ج(- همچنین امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ* فرموده است: یکون ان لایبقی احد الا اقر بمحمد به طوری می شود که احدی باقی نمی ماند، مگر اینکه به محمد ایمان بیاورد.)۷)
چنان که ملاحظه می شود یک دسته احادیث موافق قرآن است و دسته دیگر مخالف قرآن، آنچه که موافق ظاهر قرآن است، بر احادیث مخالف ظاهر قرآن مقدم است و جمع بین این دو دسته از احادیث چنین است که صاحبان سایر ادیان الهی به برکت وجود نازنین امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حقیقت دین خدا می رسند و ادیانی چون مسیحیت، یهود و … از تحریفات پاک می شوند و با پاک شدن سایر ادیان الهی از تحریفات، هیچ نکته مخالفی بین آنها و شرع مقدس اسلام نخواهد بود و لذا با حفظ دین حقیقی مسیح و یهود اسلام را نیز خواهند پذیرفت. بنابراین یهود و نصارا در دوران حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باقی خواهند ماند و از عقاید شرک آلود خود مانند تثلیث دست برمی دارند و تحت حمایت حکومت اسلامی مهدوی به زندگی خود ادامه می دهند و دین اسلام دین جهانی و بر تمام دین ها غالب می گردد.
پی نوشت:
۱) مائده، آیه ۱۴
۲) آل عمران، آیه ۵۵
۳) مائده، آیه ۶۴
۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱
۵ـ) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰
۶) همان، ص ۳۹۰
۷) همان، ص ۳۴۶
منبع : تبیان
همسر رهبرمعظم انقلاب:
خودمان را از این چیزها رها کردیم
متنی که در ادامه می آید مصاحبه با همسر مکرمه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می باشد که برگرفته از مجله محجوبه که نشریه ای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ویژه بانوان به زبان انگلیسی برای خارج از کشور می باشد.
به گزارش طلوع یزد، این مصاحبه در سال ۱۳۷۲ چاپ و منتشر شده و به وسیله خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده است. این مجله که توسط بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر می شود در پی آن است که الگویی جامع از شخصیت و جایگاه زن ارائه دهد و با کجروی ها و برداشت های نادرست از مقام و منزلت زن مقابله کند و حقوق و تکالیف زنان در سالم سازی جامعه بشری و نظام حقوق اسلام در زمینه حقوق زن و خانواده معرفی و بیان نماید.
صفحات: 1· 2
هرسال منم عبدعطایت مادر
خوشبخت شدم من از دعایت مادر
نوروز که قابلی ندارد بی بی
صد عیدالهی به فدایت مادر