رابطه دین با فرهنگ
به راستی دین چه نسبتی با فرهنگ دارد؟ آیا فرهنگ همان دین است یا وضعیت به گونه¬ی دیگری است؟ آیا می توان یکی را مهمتر از دیگری دانست یا نه؟ کدامیک تحت لوای دیگری قرار می گیرد؟ این دو چگونه بر یکدیگر تأثیر می گذارند؟
* دین چیست؟
شاید یافتن پاسخ سوالات فوق، در گرو شناخت صحیح فرهنگ و دین باشد. پیش از این ویژگی ها و کارکردهای فرهنگ را به اجمال واکاوی نمودیم. اما دین چیست و چه ویژگی ها و کارکردهایی دارد؟دین شناسان شهیری چون مرحوم علامه طباطبایی، شهید مطهری و علامه جوادی آملی، ویژگی هایی از جمله وحیانی بودن، جامعیت و نیز شکل یافتگی از سه بُعد باورها، احکام عملی و اخلاقیات را برای دینِ نهایی که همانا اسلام است، بر شمرده اند. آموزه های چنین دینی به واقع شیوه نامه ای منظومه برای زندگی فردی و اجتماعی انسان در دنیاست؛ که عمل به آن، تعالی و سعادت دو جهانی را نصیب آدمی خواهد ساخت.و اگر چنین خصائص و کارکرد خطیری برای دین قائل باشیم، در حقیقت نقش بی بدیل دین در عرصه زندگی را پذیرفته ایم.
* دو نظر متفاوت
اما از نظر دور نداریم که بسیاری از افرادبوده و هستند که چنین نگاهی نسبت به دین ندارند. عده ای از آنان به دلیل اینکه اصولاً برای دین مبدأ وحیانی و توحیدی قائل نیستند و یا دین را تنها ناظر به زندگی فردی و امور اخروی بشر می دانند، معتقدند که دین محصول و نتیجه فرهنگ انسانی است. حکومت های لائیک که دین را در امور دنیوی دخالت نمی دهند بر چنین اعتقاد غلطی بنا نهاده شده اند.
گروهی دیگر معتقدند دین به عنوان یک عامل فرهنگساز در کنار عواملی نظیر خط، زبان، آداب و رسوم، هنر، علم، سیاست، اقتصاد و مواردی از این دست، فرهنگ را شکل می دهد.هر چند طرفداران این نظریه به اندازه گروه اول به خطا نرفته اند، اما قرار دادن دین در عرض سایر عواملِ شکل دهنده فرهنگ، اشتباه بزرگی است که مرتکب شده اند. مطمئناً این اشتباه، ریشه در شناخت نادرست از دین دارد.
* دین در نقش اول
به راستی کدامیک از اجزاء فرهنگ می توانند به اندازه ی دین، فرهنگ زندگی روزمره و به تبع آن سرنوشت آدمی را متأثر سازند؟واقعیت این است که دین، هم به سبب برخورداری از جامعیت و هم به خاطر تأثیر شگرفی که بر امور خرد و کلان حیات می گذارد، شالوده و یگانه محور منظومه ی فرهنگ خواهد بود. به بیان دیگر دین، معیار، محتوابخش و جهت دهنده تمام فعالیت ها و تصمیمات فرهنگی است. (نقش دین در مهندسی فرهنگی کشور؛ علیرضا پیروزمند) در این حالت، موضوعات دیگر منظومه-ی فرهنگ، باید نسبت خود را با این عامل حیاتی روشن سازند.یعنی باید مشخص گردد که کدام هنر با معیار دین تأیید می گردد. باید دانست که آداب و رسوم مختلف و دیگر مظاهر فرهنگی، کدامشان به امضاء و تأیید آیین الهی می رسند. همچنین باید از دینی بودن سبکی که برای زندگی در پیش گرفته ایم، اطمینان یابیم.آیا با وجود سنگ محککارآمدی به نام دین، سنجه های بشرساخت، معیار مناسبی برای ارزیابی خوب و بد امور متعدد زندگی خواهند بود؟
پاسخ پرسش های فوق همگی مؤید این معنایند که دین، منشأ فرهنگسازی و ستون خیمه¬ی فرهنگ است؛ نه عاملی هم رتبه ی سایر عوامل. و مؤید دیگر این دیدگاه، فرازی از بیانات مقام معظم رهبری است که خطاب به مسؤلان کشوری فرموده اند: «همه ی آنچه که در زمینه برنامه ریزی ها، خطوط اصلی برنامه ها را تشکیل می دهد، یک سرِ آن¬ها وصل است به آبشخور اندیشه اسلامی، به جهان بینی اسلامی؛ که این ایمان ماست، دین ماست.» (۱۲/۹/۷۹)
* تأثیر تا چه حد؟
بنابراینتأثیر عمیق دین بر فرهنگ انکار ناپذیر است. اما میزان این تأثیر به چه اندازه است؟ تغییر نگرش عرب جاهلی نسبت به ارزش دختران، که با ظهور اسلام محمدی صلی ا… علیه و آله محقق گردید، مثال گویایی از میزان تأثیری است که دین می تواند بر یک فرهنگ بر جای گذارد. اما نمی توان و نباید این حد از تأثیر را در هر زمان و مکانی متوقع بود. چراکه سایر عوامل نیز می توانند در این راه، دین را همراهی و یا در مقابل، آن را کم اثر سازند.اما قدر مسلم اینکه دین پالایش و پیرایش فرهنگ ها را موجب می شود و ایمان دینی به تحقق فرهنگ دینی می انجامد. (دین، فرهنگ و نسبت میان آن دو؛ سیدحمیدرضا طالقانی)
* تأثیر متقابل
ناگفته نماند که اعتقاد به نقش پر رنگ دین در امر فرهنگسازی، به معنای نفی تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی و… بر فرهنگ نیست.همچنینتأثیر متقابل فرهنگ بر چگونگی تجلی دین در زندگی، قابل انکار نیست. به عنوان مثال فرهنگ، برخی اقتضائات زمانی و مکانی را برای دین مشخص می سازد. (دین، فرهنگ و نسبت میان آن دو؛ سیدحمیدرضا طالقانی)
همچنین فرهنگ در مواردی می¬تواند شدت و حدّت دین¬پذیری و دینداری مردم یک جامعه را متأثر سازد. و احیاناً اینگونه است که مسلمانان دنیا عموماً در محدوده مناطق عرب زبان خاورمیانه می¬زیند. چراکه قِرابت زبانی و فرهنگی، زمینه گرایش سهل مردمان این سرزمین را به دین اسلام فراهم ساخته است.
و در پایان، نباید از این نکته غفلت ورزید که سایر ادیان، به هر اندازه تطابق کاملتری با دین خاتم داشته باشند، بهتر خواهند توانست نقش محوری خود را در اصلاح و تعالی فرهنگ جوامع خویش ایفا نمایند.
* در نگارش این مقاله، از همفکری آقایان محمدحسین مهدی پور، سیدمهدی نبوی و پایان نامه دکتر ابوالقاسم عاصی با موضوع «قلمرو دین در عرصه ی مهندسی فرهنگی» بهره گرفته شده است.