تربیت شهید ولایت
14 صفر: شهادت محمد بن ابی بکر
در این روز در سال 38 ه’ محمد بن ابی بکر در سن 28 سالگی به دستور معاویه وعمروعاص به وسیله زهر به شهادت رسید، و به قولی در نیمه جمادی الثانی بوده است.
(فیض العلام: ص 249. مصباح المتهجد: ص 733)
بعد از شهادت، او را در شکم حمارمرده ای گذاشتند و سوزاندند.
(قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 395. مستدرک سفینه البحار: ج 6، ص 294)
قبر منصوب به او از مابقی بدن سوخته آن بزرگوار است. دشمنان اهل بیت علیهم السّلام هنگامی که کنار قبرآن بزرگوار می روند پشت به قبر می کنند و برای ابوبکر فاتحه می خوانند!؟
اسماء همسر جعفر بن ابی طالب و مادر عبد اللَّه و محمد بود. این بانو پس از شهادت جعفر با ابو بکر عبد اللَّه بن عثمان ازدواج کرد و از وی پسری بنام محمد پدید آورد که «محمد بن ابی بکر» شخصیت مشعشع اسلام است.
پس از مرگ ابو بکر با امیر المؤمنین علی پیوند همسری بست و یحیی بن علی که در حیات پدر بدرود زندگی گفت فرزند همین اسماء است.
اسماء یادگار سه ساله ابوبکر را با خود به خانه مولود کعبه آورد. و در آنجا به تربیت وی همت گماشت. فرزندی که پیامبر او را مایه خشم کافران و منافقان خوانده بود.
آنچه با ورود فرزند ابوبکر به خانه علی (علیه السلام) رخ داد در آینده ای نه چندان دور، سرآغاز تحولی بزرگ در بینش محمد نسبت به «حاکمیت دینی موجود» بود.
علی (علیه السلام) او را با زندگی سراسر زهد و عدل خویش آشنا می ساخت و اسماء با شربت معرقت علوی کام محمد را هر روز شیرین تر می کرد؛ تا آنجا که او را تربیت شده علی نامیدند امام صادق (علیه السلام) در باره نقش اسماء بنت عمیس و امیر مؤمنان در تربیت مکتبی محمد بن ابی بکر چنین فرمود: پنج نفر از قریش با امیرالمؤمنین و سیزده قبیله با معاویه بودند. آن پنج نفر: محمد بن ابی بکر رحمه الله علیه بود که نجابت را از طرف مادرش داشت و هاشم بن عتیه بن ابی وقاص المرقال و جعده بن هبیره…
تربیت اسماء چنان در جان محمد ریشه دواند که او را در زمره پارسایان روزگار قرار داد که چون مادرش حق را حتی به ضرر خویش پذیرفت. او روزی دست در دست علی بن ابی طالب گذاشت و چنین گفت: اشهد انک امام مفترض طاعتک و… محمد از اصحاب پیامبر و امیرمؤمنان بود.
صاحب محاسن او را از جمله افراد شرطه الخمیس می داند و شیخ مفید در اصفیاء اصحاب علی او را از سابقین و مقربین و در جای دیگر از حواریین آن حضرت ذکر می کند.
ثمره تربیت محمد توسط اسماء و امیرمؤمنان را می توان در منش سیاسی او جستجو کرد؛ چه سراسر زندگی سیاسی محمد آکنده از عشق علوی و دفاع مکتبی بود. در جنگ جمل که خواهرش عایشه قافله سالار آن بود، هرگز حریم مقدس علوی را رها نکرد و در صف حقیقت طلبان جای گرفت. و پس از آن نیز به عنوان فرماندار امین علی (علیه السلام) عازم مصر شد.
حقیقت این است که همین شناخت واقعی جریان حاکم بود که توانست او را در مقابل عوام فریبی و غوغاسالاری حاکم ایمن سازد.
معاویه پس از جنگ صفین در صدد برآمد حکومت مصر را به عمروعاص بسپارد، از این روی، شش هزار نفر جنگجوی به سرزمین مصر روانه داشت. عمروعاص وقتی به نزدیکی مصر رسید، به محمد چنین نامه نوشت که: هرگز نخواهیم گذاشت مصر در حکومت تو و علی که قاتل عثمان مظلوم می باشید بماند. در مقابل محمد با لشگری دو هزارنفری به مقابله وی آمد.
این جنگ به نفع عمروعاص پایان یافت. بلافاصله پس از فتح شهر، معاویه بن خدیج از طرف عمروعاص در صدد یافتن محمد برآمد. او سردار ولایت را بی حال و نیمه جان در حالی که از فرط تشنگی به سختی نفس می کشید، یافت و با دست و پای بسته به نزد عمروعاص آورد و گفت: تو را به عنوان خونخواهی عثمان می کشم.
محمد چون شیری در بند نهیب زد که: او مردی بود که مسلمانان بر علیه حکومتش قیام کردند و شیوه حکمرانیش را نپذیرفتند و چون کنار نرفت کشته شد.
معاویه بن خدیج همان دم با ضربثی سنگین و سریع سخن او را قطع کرد و به این ترتیب بر صقحه حیات دنیوی محمد نقطه پایان گذاشت. آنان بعد از شهادت، پیکر پاکش را به آتش کشیدند.
این شمع روشن حق گرایی و اصول طلبی، هرگز جانش را به ناحق نیالود.
خبر شهادت محمد، جوان سی ساله و یار علی (شهادت او در سال 38 هجری اتفاق افتاد.) دشمنان را بی اندازه خوشحال کرد.
خبر شهادت محمد، جوان رشید اسماء، به همان اندازه که برای دشمنان شادی و سرور به همراه داشت، برای شیعیان اندوهبار بود.
امیرمؤمنان به خوبی این حزن و اندوه را به تصویر کشید و فرمود: «ان حزننا علیه علی قدر سرورهم به الا انهم نقصوا بغیضا و نقصنا حبیبا»اندوه ما بر او به اندازه شادی آنان به شهادت اوست چه از دشمنان آنان و دوستان ما یکی کم شد. و در جواب سالم بن ابی جعد که ضمن عرض تسلیت، سخنی از محمد برای امیرمؤمنان نقل کرد، اندوه خود را چنین فاش کرد: «خدا محمد را رحمت کند. راست گفته بود. او زنده است [شهید است] و روزی می خورد». بار دیگر در جایی فرمود: چرا اینگونه نباشم و فرزند همسرم، دوست نزدیکم، برادر فرزندانم و فرزند خودم بود.
جانسوزترین خبری که «اسماء» اسوه صبر و تلاش را در غمی ابدی فرو برد شهادت فرزندش بود. او چنان از این خبر، مخصوصا نحوه شهادت محمد، متاثر شد که خون از سینه اش چکید. دختر عمیس الگوی زنان آزاده در مقابل این مصیبت جگرسوز به نجوا با معبود یکتای خویش پرداخت و هیچ گاه لب به شکوه و اعتراض نگشود.
منابع:
1- فرزندان ابوطالب ( علیه السلام )، علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مترجم : جواد فاضل
2- بانوی بهشتی : حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، شراره شرفی
3- تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری