خوابیدن در میدان مین
27 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد
عمليات نصر ۸ بود، هنوز تمام معبر را باز نكرده بوديم كه بچه هاي بغل دستمان درگير شدند. خدايا مين ها چه مي شوند؟ سيم خاردارها چه؟ نكند بچه ها همه وسط ميدان مين پرپر شوند، ولي چيزي نگذشته بود كه صداي تكبير بچه را بر بلنداي قله شنيدم.
خوشحال شدم و با خيال راحت دراز كشيدم، كنار ميدان مين ۶ ساعت آنجا بودم، زخمهايم را خودم بسته بودم. در آنجا الياس را ديدم، سيمهاي خاردار به هيچ جاي بدنش رحم نكرده بود. فهميدم قضيه چه بوده! آن شب الياس خوابيده بود روي سيم خاردارها و بچه ها از روي او رد شده بودند. هيچ وقت تبسم رضايتش را فراموش نمي كنم. بعد از ۷ سال از آن واقعه در سال قحطي شهادت ـ ۷۳ ـ در حين پاكسازي ميدان مين در كردستان براي نجات جان بچه ها، مين والمري را در آغوش مي گيرد.
منبع: روزنامه ايران