خودرايى و مشورت
من استبد برأته هلك و من شاورالرجال شاركها فى عقلولها.
ترجمه:
شخص خود رأى به هلاكت ميرسد، و كسيكه با مردان برجسته و انديشمند مشورت كند، در عقل آنها شريك ميشود.
شرح:
كسيكه در همه كارها، تنها عقيده و نظر خود را درست ميداند و به رأى و عقيده هيچ كس ديگر، اهميتى نمىدهد، بيش از هر كس، به خودش ظلم ميكند. هيچكس نيست كه همه چيز را بداند و براى همه مسائلى و مشكلات، راه حل درست و منطقى و قابل اجرأ پيدا كند، و هر كس، هر اندازه هم كه عاقل و دانشمند باشد، باز با مسائلى روبرو خواهد شد، كه راه حل درست و عملى آنها، به فكرش نخواهد رسيد. در چنين حالى، اگر شخصى، خود رأى باشد و جز عقيده خود، عقيده هيچ كس را نمىپذيرد، بطور مسلم، در حل مسائل، به راههاى غلط مىرود، و چه بسا دچار اشتباهاتى ميشود كه حتى زندگىاش را به خطر مىافكند و او را به هلاكت و نيستى ميكشاند. اما كسيكه تنها به عقيده خود اتكأ ندارد، و در مسائل گوناگون مشورت ميكند، به راه سعادت ميرود. مخصوصا اگر شخصى، با افراد عاقل و انديشمند و مردان برجسته مشورت كند، مانند آن است كه در فكر و دانش آنها شريك شده، و از عقل و انديشه هركدام، براى خود سهمى برداشته است.
وقتى ما، بار سنگينى داريم كه نمىتوانيم از روى زمين حركت دهيم، به كمك چند نفر ديگر نياز پيدا مىكنيم. و هنگامى كه چند نفر آمدند و به ما كمك كردن، مثل آن است كه ما را، در زور بازوى خود شريك كردهاند و هر كدام، از قدرت و توانايى خود، سهمى به ما دادهاند.
در مورد مسائل مربوط به فكر و عقل نيز همينطور است. وقتى با مسألهيى روبرو ميشويم كه به تنهايى از حل آن عاجزيم، بايد از عقل و انديشه ديگران هم كمك بگيريم. و در اين صورت، مثل آن است كه خود را، در عقل و شعور آنها شريك ساختهايم و از نيروى انديشه و فكرشان، سهمى هم به ما رسيده است.
منبع:پند های کوتاه از نهج البلاغه