وسواس،حربه ی شیطان
09 دی 1390 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد
طلبه ای خیلی وسواسی بود.دستش به هرجا می رسید،آب می کشید.یکی از طلاب گفت:من این شخص وسواسی را درست می کنم.
وقتی طلبه از اتاق خارج شدآن شخص رفت و یک بچه سگ خیس آورد و انداخت در حجره ی طلبه ی وسواسی.
وقتی طلبه داخل حجره آمد و سگ خیس را دید،سریع گردن سگ را گرفت و گفت:پیشه،پیشه.بعد سگ را بیرون انداخت و گفت:از بس هوا سرد است گربه ها هم صدای سگ در می آورند.بیچاره می دید اگر بگوید:سگ است،باید همه جا را آب بکشد و کارش دشوار می شودو آن هم با آب قلیل آن زمان،لذا گفت:انشاالله گربه است و اعتنا نکرد و گویند بعد از این جریان معالجه شد و وجه شهرت انشاالله گربه است همین جریان است.
(برگرفته: از کتاب آداب طلاب)