موقعیت مکانی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها)
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.
منتظر حضور سبزتان هستیم.
مؤمنان و شیعیان امام زمان (عج)، خود و اعمال خویش را در محضر آن حضرت می بینند و از ترس این که مبادا خاطر شریف آن عزیز را مکدر نمایند و یا محروم از عنایات ویژه ی حضرتش گردند، برای قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت در راه تعالی و تکامل باید بیشتر تلاش کنند و مواظب باشند که نکند خدای ناکرده با اعمال و کردار ناپسند خویش خاطر آن حضرت را از خویش مکدر نمایند. امام زمان (عج)، امام رئوف و مهربان و دلسوز همه انسان ها، بلکه همه موجودات است؛ زیرا امامان علیهم السلام برنامه و اهدافشان همان برنامه و اهداف پیامبر گرامی اسلام است. قرآن مجید درباره پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ ، یعنی آنچه شما را آزار می دهد بر او سخت و گران است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» (توبه/128) با توجه به مهربانی امام زمان (عج)، او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الهی و ترک محرمات است. بنابراین اگر کسی به دستورات خداوند عمل نماید و وظایفی را که خداوند بر او مقرر کرده است، به درستی انجام دهد، یقیناً امام زمان (عج) از او راضی خواهد بود. در این باره از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: شخصی از ایشان سؤال کرد، مردانگی در چیست؟ امام علیه السلام فرمود: « نبیند خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده و ببیند تو را در طاعتی که به آن امر کرده است.» (فقه الرضا،ص358) بدیهی است که امام زمان (عج) از انسانهای که دارای صفت مردانگی هستند راضی است. اما کسانی که وظایف و واجبات خود، مانند نماز، روزه، حجاب، خمس، زکات و … را انجام نمی دهند و از محرمات و کارهای حرام پرهیزی ندارند، یقیناً امام زمان (عج) از آنان راضی نخواهد بود، هرچند در اعمال مستحبی مانند: رفتن به زیارت و … شرکت فعال داشته باشند. بنابر این، آنچه را که به طور خلاصه می توان گفت این است که: رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الهی که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد، است؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است.
برگرفته از: (http://montzer2012.blogfa.com/)
بیاییداینبار در محرم
زنجیر نزنیم بلکه زنجیری را از پای گرفتاری باز کنیم،
سینه نزنیم سینه درد مندی را از غم و آه پاک کنیم ،
اشک نریزیم ،اشکی از چهره مظلوم ویتیمی پاک کنیم ،
آن وقت با افتخار بگوییم :السلام علیک یا اباعبدا…الحسین
با حسین از یا حسین یک نقطه کم دارد ولی
با حسین بودن کجا و یا حسین گفتن کجا؟؟؟
روانشناسان امروز می گویند :"سیاه به معنی ” نه ” بوده ونقطه مقابله “بله” یعنی سفید است “
با این نگاه باید گفت :
آنکس که در مقابل نا محرم سیاه می پوشد،در واقع میخواهد به او “نه” بگوید
وآن کس که رنگ جذاب می پوشد ،
در واقع خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه های هرزه
وآلوده قرار میدهد ووسیله ی آلودگی وانحراف خود وجامعه را فراهم میکند .
قيام خونين كربلاء كه ماهيّتش امر به معروف ونهى از منكر بود بنيان فساد را لرزاند. آرى سالار شهيدان براى حفظ ارزشهاى متعالى دين بپا خواست و به شهادت رسيد. ولى رسالت عاشورا همچنان در قافله اسيران كربلا پى گيرى شد، با قافله اسيران غم همراه مىشويم تااز لابلاى كلمات آن عزيزان پيام عاشورا را با گوش جان بشنويم.
يزيد فاجعه كربلاء را با تبليغات فراوان پيروزى خواند و مردم را براى تماشاى پيروزيهايش دعوت كرد، اينك قافله اسراءنزديك شهر دمشق رسيده است
سید بن طاووس نقل می کند که «چون اسرا به دمشق نزدیک شدند، ام کلثوم به شمر نزدیک شد و گفت از تو درخواستی دارم. شمر گفت درخواستت چیست؟ گفت هنگامی که خواستی ما را به شهر وارد کنی از دروازه ای که تماشاچیان آن کمتر باشند وارد کن و به مأموران پیشنهاد کن سرها را از بین کجاوه ها بیرون ببرند و از ما دور کنند، زیرا ما از بس در چنین حالتی و چنین وضعی مورد دید واقع شدیم خوار و ذلیل شدیم. ولی شمر از بس ظالم و یاغی بود، دستور داد سرها را بر نیزه ها در بین کجاوه ها قرار دهند و آنان را با آن حال از بین تماشاچیان عبور داد
علاوه بر مظلومیت اهل بیت(ع) و اصرار آنان بر پاکدامنی و دوری از نگاه ناظران، پلیدی، خباثت و کفر و کینه بیش از حد مخالفان آنان نیز روشن می شود و معلوم می شود که آنان به کشتن امام و غارت اموالش اکتفا نکردند و با شکستن حریم و آسیب رساندن به حیثیت خاندان وحی اندوه اسیران را بیشتر کردند. آنان در صدد محو آثار اسلام بودند و با این هدف تلاش می کردند حجاب و پوشش شرعی را که یکی از ره آوردهای اسلام برای حفظ صیانت شخصیت زن مسلمان بود بی ارزش و منسوخ نشان دهند.
از این روست که با تقاضای ام کلثوم مخالفت می کردند.
تقاضای حضرت سکینه از سهل بن سعد :
صاحب مناقب از سهل بن سعد نقل می کند که در مسیر بیت المقدس، به شام رسیدم. دیدم مردم شادند و به یکدیگر بشارت می دهند. زنان به دف زنی و پایکوبی مشغولند. پیش خود گفتم اهل شام عیدی ندارند که ما ندانیم. از گروهی که کناری ایستاده بودند از علت این شادمانی سؤال کردم … گفتند این سر حسین است که از عراق به شام هدیه شده است. گفتم عجیب!! سر حسین را می آورند و مردم چنین شادی می کنند … ناگهان اسب سواری را دیدم که بر نیزه اش سری است که بسیار شبیه سر رسول اللّه (ص) است و ناگهان پشت سر او زنانی را دیدم که بر شتران بدون جهاز سوارند. به اولین نفر آنان نزدیک شدم و عرض کردم «ای دخترک، تو کیستی؟» گفت من سکینه
دختر حسینم. گفتم حاجتی داری؟ من سهل بن سعد هستم. جدّ تو را دیده ام و سخنش را شنیده ام. گفت ای سعد! به کسی که این سر به دست او است بگو سر را جلوتر ببرد تا مردم مشغول تماشای آن شوند و چشمشان به اهل بیت رسول اللّه (ص) نیافتد. سهل می گوید نزد صاحب سر رفتم و گفتم خواسته ای دارم که اگر برآوری چهارصد دینار به تو خواهم داد. گفت خواسته ات چیست؟ گفتم این سر را از کجاوه جلوتر ببر، او انجام داد و من آنچه وعده داده بودم به او دادم.
اگر ملاحظه شود که هر دینار طلا یک مثقال بوده است معلوم می شود چهارصد دینار بیش از هزار و پانصد گرم طلا خواهد شد و از اینکه کسی این مقدار طلا می بخشد تا تنها بعضی از زنان اهل بیت رسول اللّه (ص) کمتر مورد دید واقع شوند، اهمیت حفظ حجاب به خوبی روشن می شود.
(برگرفته ازhttp://montzer2012.blogfa.com/)
وقتی به خوبیها و مهربانی های تو می نگرم
بدیها و اشتباهات خود را مشاهده می کنم
و آنوقت که رحمت و بخشش بی منتهایت مرا نشانه میرود
بار شرمندگی گناهانم بیشتر از پیش بر دوشم سنگینی میکند
خدایا هر چه می دهی رحمت است و هر چه نمی دهی مصلحت
اگر مصلحت این است که هیچ چیز نداشته باشم راضیم به رضایت
ولی نظرت را از من مگیر
یاریم کن آن کنم که تو راضی باشی و آن طور شوم که تو می خواهی………..
به پليسي که سر چهارراه با کلاه صورتش را باد ميزند، به دختري که به تو لبخند مي زند، به مجري نيمه شب راديو، به مردي که روي چهارپايه مي رود تا شماره کنتور برقتان را بنويسد، به جواني که قالي پنج متري روي کولش انداخته و در کوچهها جار مي زند، به بازاريابي که نمونه اجناسش را روي ميزت ميريزد، به پارگي ريز جوراب کسي در مجلسي، به پشت و رو بودن چادر پيرزني در خيابان، به پسري که ته صف نانوايي ايستاده، به مردي که در خياباني شلوغ ماشينش پنچرشده، به مسافري که سوار تاکسي مي شود و بلند سلام مي گويد، به فروشندهاي که به جاي پول خرد به تو آدامس مي دهد، به زني که با کيفي بر دوش به دستي نان دارد و به دستي چند کيسه ميوه و سبزي، به هول شدن همکلاسيات پاي تخته، به مردي که در بانک از تو مي خواهد برايش برگه اي پرکني، به اشتباه لفظي بازيگر نمايشي،… دوست من! هرگز به آدمها نخند، خدا به اين جسارت تو نمي خندد. اخم مي کند
چه حرف بی ربطیست که
مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری
که فقط باید مرد باشی
تا بتوانی گریه کنی…
باز باران،
با ترانه
مي خورد بر بام خانه
يادم آرد کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش يک ظهر غمگين،
گرم و خونين
لرزش طفلان نالان
زير تيغ و نيزه ها را گريه هاي کودکانه اندرين صحراي سوزان
ميدود طفلي سه ساله
پر ز ناله
دل شکسته پاي خسته
حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود،
اما افسوس كه به جای افكارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و
بزرگترین درد او را بی آبی نامیدند….
“دکتر علی شریعتی”
از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریخته اند،دلمان یک حسینیه پر شور است.
در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند.
سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید «یا حسین» باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود.
ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این «وقفنامه» به امضای حسین رسیده است.
آری! این عشق و شور حسینی که هرساله با آمدن محرم به اوج خود می رسد، ودیعه ای است از سوی خداوند در دل های مؤمنان…
(برگرفته از سایت تبیان)