اشعار رمضان
29 اردیبهشت 1397 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد
روزه داران! مه خدایم من
با شما یار آشنایم من
ماه تسبیح و ذکر و صوم و صلات
ماه توبه، مه دعایم من
ماه وصل خدای منانم
ماه وحی و نزول قرآنم
ماه پیدایش جمالم من
ماه دیدار ذوالجلالم من
ماه هر لحظه با خدا بودن
ماه فضل و مه کمالم من
من که فیض حضور آوردم
نور در شهر نور آوردم
روزه داران! همه قیام کنید
تا به ماه خدا سلام کنید
ماه شب زنده داری آمده است
از مه روزه احترام کنید
عاشقانی که قدر من دانند
همه ماه مبارکم خوانند
ماه نور است کسب نور کنید
نفس خود از گناه دور کنید
با خدنگ اطاعت و تقوا
چشم شیطانِ نفس، کور کنید
روح تقوا به تن مبارک تان
لیلهالقدر من مبارک تان
من سراپا بهشت یارانم
بر شما خوشتر از بهارانم
نور چشم همه خداجویان
مژدۀ وصل روزه دارانم
همچو گل ریخته ز دامن من
سحر و افتتاح و جوشن من
من تجلای ذوالمنن دارم
از کتاب خدا سخن دارم
صلوات خدا نثارم باد
که به دامان خود حسن دارم
من که پا تا سرم تمام حسن
هستی ام هست از امام حسن
سرخوش آنان که اهل ایمان اند
دوست را لحظه لحظه می خوانند
روزها روزه اند و شب همگان
قدر شب های قدر می دانند
دل شب دامن سحر گیرند
همه قرآن به روی سر گیرند
من که پیوسته در تب و تابم
من که دریای گوهر نابم
صبحگاهان به کوفه می جوشد
خون پاک علی ز محرابم
من که چون کوه نور مشتعلم
تا صف حشر از علی خجلم
روزه داران! چو تشنه گردیدید
در دل از تشنگی شرر دیدید
طفل معصوم تان چو روزه گرفت
در غروبش گرسنه گر، دیدید
خون دل جاری از دو عین کنید
گریه بر کودک حسین کنید
اشک خونین روان ز دیده کنید
یاد از آن دختر شهیده کنید
در غم کودک خرابه نشین
گریه بر آن سر بریده کنید
گریه فیض بهارتان بادا
اشک «میثم» نثارتان بادا
(حاج غلامرضا سازگار)
******
بر گوش دل از پیک خداوند، پیام است
هنگام قیام است قیام است قیام است
غافل شدن از دوست حرام است حرام است
شعبان اگر از دست شده، ماه صیام است
ظلمت ز میان رفته؛ مه رحمت و نور است
عالم همه جا بر همگان وادی طور است
****
خیزید که این ماه خداوند تعالی ست
خیزید که انوار الهی متجلاست
عالم همه جا بزم وصال است وصال است
در دست خدا ساغر لبریز تولّاست
پیوسته ندا بر همۀ خلق رساند
تا جرعه ای از آن به خلایق بچشاند
***
هرچند که خواب است در این ماه، عبادت
بیدار بمانید پی کسبِ سعادت
تا زنده شود در دلتان باز، ارادت
این ماه الهی ست؛ نبی داده شهادت
از خواب، گریزان شده بیدار بمانید
در محضر محبوب، «ابوحمزه» بخوانید
****
آید ز خداوند تعالی خبر این ماه
کز چار طرف نور بوَد جلوه گر، این ماه
غفلت ز خداوند، حرام است در این ماه
گردیده به ما هدیه، دعای سحر این ماه
نوشید شراب از خم جوشان محبت
تا انس بگیرید به قرآن و به عترت
****
دارند محبّان خدا انجمن این ماه
با هر نفسش روح ببخشد به تن این ماه
تبریک بگویید به هر مرد و زن این ماه
پروانه شده دور جمال حسن این ماه
خوانید همه سورۀ فرقان و تبارک
گویید که میلاد حسن باد مبارک
از گلشن توحید، گل تازه بچینید
آیات خدا را به شب قدر ببینید
مانند علی بر سر سجادۀ طاعت
بیدار بمانید که بیدار نشینید
ذکر علی و آل، هم آهنگ بگیرید
از خون سر و روی علی رنگ بگیرید
****
رو سوی خدا کرده ز شیطان بگریزید
با نفس به هر خلوت و جلوت بستیزید
هرگاه که گردد ز عطش حنجرتان خشک
با یاد حسین بن علی اشک بریزید
آن کشته که خون گلویش خون خدا شد
سر از بدنش با دو لب تشنه جدا شد
****
وقتی که نشینید سر سفرۀ افطار
سوزید همه در غم آن طفل عزادار
آن طفل که جان داد به ویرانه گرسنه
آن طفل که در سلسله گردید گرفتار
آن طفل که قوتش همه شب خون جگر بود
بر روی دو دستش سر خونین پدر بود
****
وقتی به دهان دانۀ خرما بگذارید
بر آل پیمبر همگی اشک ببارید
آرید همه روی به دروازۀ کوفه
از کوفی و ظلم و ستمش یاد بیارید
کوفی که ز سر تا به قدم بود تملق
خرما به عزیزان خدا داد تصدق
****
فریاد! که در کوفه و در شام چه کردند
با عترت پیغمبر اسلام چه کردند
با عترت قرآن و نوامیس الهی
یا فاطمه! در گردش ایام چه کردند
باید که بسوزیم و بسوزد همه عالم
ریزد همه شب خون دل از دیدۀ «میثم»
(حاج غلامرضا سازگار)
******
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
(ژولیده نیشابوری)
***
حکمت روزه داشتن بگذار
باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس
و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر که صبرش ستون ایمان بود
پشت شیطان ازو خمیده شود
آفتاب ریاضتی که ازو
میوه معرفت رسیده شود
چه جلایی دهد به جوهر روح
کادمی صافی و چکیده شود
بذل افطار سفره عدلی است
که در آفاق گستریده شود
فقر بر چیده دارد از خوانی
که به پای فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست
گوش کن نکته پروریده شود
از یکی میوه عمل که درو
کشته شد، سی هزار چیده شود
گر تکانی خوری در آن یک شب
نخل عمر از گنه تکیده شود
مفت مفروش کز بهای شبی
عمرها باز پس خریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر کوه
پرتوی مانده تا پریده شود
تا دمی مانده سر بر آر از خواب
ور نه صور خدا دمیده شود
(شهریار)
———————
منبع: کتاب غدیر و رمضان نسخه2