افلاطون و ستایش جاهل
27 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد
روزی ((افلاطون))،فیلسوف بزرگ یونانی،نشسته بود.یکی از بزرگان شهر وارد شد.او مشغول صحبت کردن بود که در میانه ی سخنش گفت:(( ای حکیم! امروز فلان مرد را دیدم که از تو تعریف و تمجید می کرد و می گفت:افلاطون، مردی بزرگوار است و کسی مانند او نیست. می خواستم، ستایش او را به تو برسانم)).
افلاطون سر فرود اورد و گریه کرد. مرد از دگرگونی افلاطون ناراحت شد و پرسید: (( مگر من به شما چه گفتم که این گونه متا ثر شدید؟)) افلاطون گفت:((من ازتو دلتنگ نشدم، اما چه مصیبتی از این بالاتر که کار من مورد ستایش جاهلان بوده است؟ من نمی دانم چه کار جاهلانه ای انجام داده ام که او مرا تمجید کرده تا از ان کار توبه کنم. ناراحتی من از این است که من هنوز جاهلم و مورد ستایش جاهلان هستم)).
( قابوس نامه)