الهی نامه
الهي ، از روي آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جان شرمنده ام ، حتي از روي شيطان شرمنده ام ، كه همه در كار استوارند و اين سست عهد ، ناپايدار الهي ، عاقبت چه خواهد و با ابد چه بايد كرد ؟
الهي ، آن خواهم كه هيچ نخواهم .
الهي ، ما را ياراي ديدن خورشيد نيست . دم از ديدار خورشيد آفرين چون زنيم ؟!
الهي ، آن كه از خوردن و خوابيدن شرم دارد ، از ديگر امور چه گويد.
الهي ، در ذات خودم متحيرم تا چه رسد در ذات تو .
الهي ، هرچه بيشتر دانستم نادانتر شدم . بر ناداني ام بيفزا !!
الهي ، واي بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم !
الهي ، به لطفت دنيا را از من گرفته اي ، به كرمت آخرت را هم از من بگير !
الهي ، پيشاني برخاك نهادن آسان است . دل از خاك برداشتن دشوار است .
الهي ، اگر بخواهم شرمسارم ، و اگر نخواهم گرفتار
الهي ، شكرت كه فهميدم كه نفهميدم
الهي ، از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن شرم بيشتر
الهي ، در شگفتم از كسي كه غصه خودش را نمي خورد و غصه روزي اش را مي خورد
الهي ، شكرت كه مي گويم شكرت الهي
(الهي نامه علامه حسن زاده آملي)