من،شب،او (شرح حال دل خسته از فراق، سروده سرکار خانم زارع زردینی ، نیمه شب شعبان 1436 ه.ق)
16 خرداد 1394 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد
بازار دلم به دل فروشی زده است
بدجور کساد است و خموشی زده است
از بس که به دکان گنه سرزده است
سرمست، به بزمِ عیش و نوشی زده است
با چوب حراجی که به دستش دارد
بر مال زده، آتش و جوشی زده است
صد مشتریِ نسیه سراغش آمد
انگار که بختم به چموشی زده است
آقا تو بیا بخر دل سردم را
امشب که خدا بانگ سروشی زده است
امشب که شب شماست آقا العفو
امشب که خدا به پرده پوشی زده است