مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) یزد

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

موقعیت مکانی مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها)

برای دیدن موقعیت مکانی حوزه می توانید بعد از کلیک روی لینک زیر و انتخاب استان و شهر یزد محل مدرسمون را توی نقشه ببینید.

http://www.whc.ir/maps

منتظر حضور سبزتان هستیم.

مكتب الزهرا

 

 

بد خلقى فشار قبر مى آورد!

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پيغمبر صلى الله عليه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور حضرت - در حالى كه خود نظارت مى فرمودند - سعد را غسل دادند.
پس از انجام مراسم غسل و كفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حركت دادند.
در تشييع جنازه او، پيغمبر صلى الله عليه و آله پابرهنه و بدون عبا حركت مى كرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزديكى قبر سعد رسيدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسايل ديگر را بياورند! سپس با دست مبارك خود، لحد را ساختند و خاك بر او ريختند و در آن خللى ديدند آنرا بر طرف كردند و پس از آن فرمودند:
- من مى دانم اين قبر به زودى كهنه و فرسوده خواهد شد، لكن خداوند دوست دارد هر كارى كه بنده اش انجام مى دهد محكم باشد.
در اين هنگام ، مادر سعد كنار قبر آمد و گفت :
- سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
- مادر سعد! ساكت باش ! با اين جزم و يقين از جانب خداوند حرف نزن ! اكنون سعد گرفتار فشار قبر است و از اين امر آزرده مى باشد.
آن گاه از قبرستان برگشتند.
مردم كه همراه پيغمبر صلى الله عليه و آله بودند، عرض كردند:
يا رسول الله ! كارهايى كه براى سعد انجام داديد نسبت به هيچ كس ‍ ديگرى تاكنون انجام نداده بوديد: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشييع فرموديد.
رسول خدا فرمود:
ملائكه نيز بدون عبا و كفش بودند. از آنان پيروى كردم .
عرض كردند:
گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتيد!
حضرت فرمود:
چون دستم در دست جبرئيل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم !
عرض كردند:
- يا رسول الله صلى الله عليه و آله بر جنازه سعد نماز خوانديد و با دست مباركتان او را در قبر گذاشتيد و قبرش را با دست خود درست كرديد، باز مى فرماييد سعد را فشار قبر گرفت ؟
حضرت فرمود:
- آرى ، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همين است .

بحارالانوار جلد1

 1 نظر

خودرايى و مشورت

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

من استبد برأته هلك و من شاورالرجال شاركها فى عقلولها.

ترجمه:

شخص خود رأى به هلاكت ميرسد، و كسيكه با مردان برجسته و انديشمند مشورت كند، در عقل آنها شريك ميشود.

شرح:

كسيكه در همه كارها، تنها عقيده و نظر خود را درست ميداند و به رأى و عقيده هيچ كس ديگر، اهميتى نمى‏دهد، بيش از هر كس، به خودش ظلم ميكند. هيچكس نيست كه همه چيز را بداند و براى همه مسائلى و مشكلات، راه حل درست و منطقى و قابل اجرأ پيدا كند، و هر كس، هر اندازه هم كه عاقل و دانشمند باشد، باز با مسائلى روبرو خواهد شد، كه راه حل درست و عملى آنها، به فكرش نخواهد رسيد. در چنين حالى، اگر شخصى، خود رأى باشد و جز عقيده خود، عقيده هيچ كس را نمى‏پذيرد، بطور مسلم، در حل مسائل، به راههاى غلط مى‏رود، و چه بسا دچار اشتباهاتى ميشود كه حتى زندگى‏اش را به خطر مى‏افكند و او را به هلاكت و نيستى ميكشاند. اما كسيكه تنها به عقيده خود اتكأ ندارد، و در مسائل گوناگون مشورت ميكند، به راه سعادت ميرود. مخصوصا اگر شخصى، با افراد عاقل و انديشمند و مردان برجسته مشورت كند، مانند آن است كه در فكر و دانش آنها شريك شده، و از عقل و انديشه هركدام، براى خود سهمى برداشته است.

وقتى ما، بار سنگينى داريم كه نمى‏توانيم از روى زمين حركت دهيم، به كمك چند نفر ديگر نياز پيدا مى‏كنيم. و هنگامى كه چند نفر آمدند و به ما كمك كردن، مثل آن است كه ما را، در زور بازوى خود شريك كرده‏اند و هر كدام، از قدرت و توانايى خود، سهمى به ما داده‏اند.

در مورد مسائل مربوط به فكر و عقل نيز همينطور است. وقتى با مسأله‏يى روبرو ميشويم كه به تنهايى از حل آن عاجزيم، بايد از عقل و انديشه ديگران هم كمك بگيريم. و در اين صورت، مثل آن است كه خود را، در عقل و شعور آنها شريك ساخته‏ايم و از نيروى انديشه و فكرشان، سهمى هم به ما رسيده است.

منبع:پند های کوتاه از نهج البلاغه

 نظر دهید »

زندگی به چه قیمتی؟؟؟

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم، نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم؛ زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدند: فروختی ؟ گفت: نه ولی تمام شد !

حضرت ايت الله بهجت

 نظر دهید »

سؤالات علامه حلی از امام عصر(عج)

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

«علامه حلی» شب جمعه‏ای به زیارت سیدالشهداء(ع) می‏رفت؛ تنها بود و بر الاغی سوار شده و تازیانه‏ای در دست داشت. در بین راه، شخص عربی پیاده به همراه علامه راه افتاده و با هم به صحبت مشغول شدند. چون مقداری راه رفتند، علامه متوجه شد که این شخص مرد فاضلی است. پس برخی مسایل علمی مطرح کرد و بیشتر متوجه ‏شد که همسفرش مردی متبحر و صاحب علم و فضیلت است. علامه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یک به یک از آن شخص سؤال می‏کرد و آن شخص نیز همه آنها را جواب می‏فرمود تا این که به مسأله‏ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد و علامه آن فتوا را رد کرد و گفت: «حدیثی برای فتوای شما نداریم». آن مرد پاسخ داد: «حدیثی در این باب، شیخ طبرسی در تهذیب ذکر کرده است. شما از اول کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود». علامه تعجب کرد که این شخص چه کسی است که این همه علم دارد؟ آنگاه علامه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کبری، می‏توان امام زمان(عج) را زیارت کرد یا نه؟». در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد. پس، آن شخص بزرگوار خم شد و تازیانه را از روی زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و به علامه فرمود: «چگونه صاحب‏الزمان را نمی‏توان دید در حالی که دست او در میان دست توست؟!». پس، علامه بی‏اختیار خود را از روی الاغ به زیر انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و غش نمود. چون به هوش آمد، کسی را ندید. به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود، ملاحظه نمود.

(منبع: داستان‏هایی از زندگی علماء، تألیف محمدتقی صرفی، دفتر نشر برگزیده قم. )

 نظر دهید »

سهم شما فقط یک گناه

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

 1 نظر

مد گرایی

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

مدگرایی روحیه خاصی است كه برخی زنان به آن مبتلا می‌شوند. مدگرا سعی دارد همواره از تازه‌های لباس و آرایش مطلع شود و با هر زحمت و قیمتی كه هست از آنها بهره گیرد. مدگرایی در جامعه نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی است كه فراموشی دین و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده كه با تحقیقات وسیع و روان‌شناسی لازم به ارایه مدهای جدید می‌پردازند به گونه‌ای به طراحی مدل‌های كفش، لباس و قیافه زنان می‌پردازند كه پوچی، اسارت، مصرف و تحریك‌آمیزی آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلكه از اركان نوآوری‌های آنها باشد.



سخن با چنین زنانی این است كه غالب مدهای ساخته غرب نظیر لباس‌های تنگ با اصول اخلاقی و بهداشتی مغایرت دارند چه اینكه لباس‌های تنگ مانع جریان صحیح خون و تنفس پوستی می‌شوند وانگهی اگر زندگی آدمی به گشتن در خیابان‌ها، بررسی مدها، تازه‌های لباس و امثال آن بگذرد پس مسوولیت انسانی، آرمان الهی، سعادت اخروی و بسیاری از حقایق و ارزش‌های الهی و خلاصه هدف آفرینش آدمی و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربی این زندگی را طی كردند و نتیجه آن چیزی جز سقوط آنها نبود.ر

 نظر دهید »

::: عارفانه های حاج اسماعیل دولابی(ره) :::

26 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد



» هنگام بلا، حیله نزن که بدتر می‎شود.

» در آتش سختی‎ها، خوب تحمّل داشته باشید تا درست پخته شوید.

» کثرت، غم‎آور است و توحید، قاتل غم.

» وقتی مأنوس آدم همراهش است، پس چرا دیگر جوش می‎زند؟ مأنوست خالقت است، مگر می‎شود تو از او جدا باشی؟

» در سیر ایمانیِ خود، وقتی حجّت خدا را ملاقات کردی، به سکون و آرامش می‎رسی؛ به نحوی که اگر آسمان‎ها و زمین زیر و رو شود، تکان نمی‎خوری. صاحب این مسکن امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه است. المُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّکُهُ الْعَواصِفُ: «مؤمن مثل کوهِ پایدار و مستحکم است که بادهای تند آن را تکان نمی‎دهند». قرآن فرمود: وَ الْجِبالَ اوْتاداً: «و کوه‎ها را میخ‎های خیمه‎ی زمین قرار دادیم». وقتی مؤمن روی زمین می‎نشیند، همه را آرام می‎کند. آرامش کوه‎ها و زمین هم به وجود مؤمن است. هر کس با او یگانه باشد و با او بنشیند، هر چه هم که غصّه و حزن و اندوه داشته باشد، تا با اوست، اثری از آنها در او وجود نخواهد داشت و به او صدمه‎ای نمی‎زنند. مؤمن مثل درخت‎های صحرایی است که تندبادها آن را محکم و استوار کرده است. مؤمن اگر ابتلائات دنیا را به خاطر ایمان تحمّل کند و طاقت بیاورد، قوی می‎شود و هنگام بادهای تند حوادث، هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و… بیاید، خودش ذرّه‎ای تکان نمی‎خورد و آرام می‎نشیند و دیگران به او پناه می‎برند و آرامش می‎یابند.

غصّه‎های دنیا را به کسی نگو. با بزرگان بنشین، غصّه‎ات از بین می‎رود. در مجلس عزای امام حسین عليه‌السّلام بنشین، غصّه‎ات زایل می‎شود. بشر به خاطر فراموش کردن خدا و ضعف ایمان آن‌قدر ترسو شده است که می‎گویند دو نفر که با هم راه می‎رفتند، صدای شلیک گلوله‎ای را شنیدند. یکی از آنها به دیگری گفت: تیر به تو خورد؟ او گفت نه، اوّلی گفت پس حتماً به من خورد؛ افتاد و مُرد. اگر رفیقش یک مؤمن قوی بود، می‎گفت به من خورد؛ تو بنشین، چیزی نیست. قیمت انسان به سکون اوست. به خودت کمک کن. چرا هِی به این در و آن در می‎زنی و به این و آن می‎گویی؟ یک «عیب ندارد» به خودت بگو. بگو اینکه چیزی نیست. با همین حرف همه‎ی آن غصّه‎ها و ترس‎ها باطل می‎شود.

 5 نظر

حجاب:

25 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

حجاب صدف محکمی ست برای محافظت از مروارید وجود زن

 1 نظر

بانوی آینه ها

25 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد

بسم الله الرحمن الرحیم
بانوی آینه ها سلام !صفای دل ستاره ها سلام !و اگر اجازه ام می دهی مادر مهربان تر از مادرم سلام !
سلام بر تو و بر دستان پدرت آنگاه که چون  گهواره ی وجود نازکت را تکان می داد سلام بر تو و بر قلب صبور مادرت آنگاه که در کشاکش ظلمات تنهایی چون مشعلی روشن دامانش را سبز کردی و قرین لحظات بی کسی اش شدی.
بانوی آب آینه !شنیده ام که امروز خداوند جل و علا در مسیر زلال آفرینش تو را که چشمه ی جوشان مخلوقاتش بودی بر پهنه ی هستی  جاری کرد و دریا دریا صف را به زمین ترک خورده هدیه داد . آری آنگاه که ملائک صف در صف نگاه مهربانت را به دستان آسیه و ساره و مریم می سپردند مادرت خدیجه سلام الله علیها ام المومنین نام گرفت و بر پدرت محمد صلی الله علیه و آله خیر کثیر نازل شد.
خبر دارم که آسمان آنروز کم آورده بود …!چرا که خدا تو را از بهشت کم کرده و به زمین اضافه کرده بود و در این جمع و تفریق ها خدا داند که آسمان چه قدر در برابر زمین قد خم کرد تا جبران مافات کند. و خبر دارم که زمین چه قدر دست و پایش را کم کرده بود…!گاهی رود خانه های جاری اش را گاهی کوهستان های پهناورش را و گاهی هم صحراهای سر سبزش را برای تحویل گرفتنت جلو می کرد  اما خدا تو را به مدینه شهر پدرت هدیه داد و این چنین تو که مایه ی  مباهات باری تعالی ،منتهای آمال انبیا و ثمره ی وجودی خاتم الانبیا بود ی  مهمان زمین شدی .
زمین قول داده بود به اهالیش بفهماند که مهمانشان کیست. آری او عهد بسته بود نازک تر از گل به تو نگوید و  کمتر از سیده ی زنان عالم نامت ننهد.
زیباترین بانوی مدینه !همان اوایل یادت هست قنداقه ی زیبایت شده بود مشارالیه همه ی انگشت های اشاره …. یادت هست همه ی بیل و کلنگ های اعراب جاهلی  رنگ باخته بودند وقتی پدرت نه تنها تو را زنده به گور نکرد بلکه زنده به گور کردن را از فرهنگ نامه ها حذف کرد و نام مقدس ریحانه را به جای آن نگاشت .
ریحانه ی زیبای نبی !یادت هست زمین چه قدر حیرت زده شده بود…..!باورش نمی شد….دخترکی چند ساله،میان شعب ابی طالب ، زیر آفتاب داغ حجاز با روزی نصف  خرما سر کند و پا از جای پای پدر بر ندارد !در حیرت بود اما خبر نداشت زهرای نبی تا سایه ی  پدر بر سر دارد آفتاب داغ بر او اثری ندارد… نور چشم و صفای قلب  خدیجه سلام الله علیه  یادت هست آنروز که مادر سفارشت را به اسماء می کرد . اسماء دخترک 5ساله ام هنوز برای خانه داری زود است…
راستی شب عروسیش هم تنهاست…. نگذاری بار سنگین این داغ بر سینه اش مسلط شود… گفت و گفت و یک آن دیگر نگفت … پدر با اشک هایش مادر را غسل داد  و با لباسش  او را کفن کرد آری رفتن مادرهمان و اشک های تمام نشدنی  پدر همان .
و تو چه خوب درس پس می دادی !؟از مادرت آموخته بودی در راه نبوت باید جان و مال و عزت دنیا را داد . گام اول را بر داشتی و چنان جای خالی مادر را پر کردی که  مدال ام ابیها را از دستان پدر گرفتی . حالا دیگر تو بودی و پدر و پدر بود و تو .
یگانه کفو علی !یادت هست پدر آمده بود به اتاقت !؟-زهرای من !آیا به همسری علی راضی هستی ؟و تو هزار بار سکوت را فریاد زدی و سرخی گونه ات را نشان دادی . نذر و نیازهای مولایم علی وقتی جواب گرفت که کبوتر وجودت راهی آشیانه اش شد. باز هم چه خوب درس پس دادی … نعم العون علی طاعةالله … ام الحسن و الحسین الذی سید شباب اهل الجنه .
ام الزینب عقیلة بنی هاشم . این ها همه نه جزء نه قطره ای از مدالهایی بود که خدای علی در لحظه های ناب با هم بود ن به تو هدیه داد.
یادت  هست ملائک هر روز برایتان چشم روشنی می آوردند. روزی سوره ی دهر روزی آیه ی ولایت را روزی لافتی الاّ علی را و روزی هم فاتح خیبر بود ن همسرت را .
روز ها می گذشت و زمین دوباره پیمان شکست و این بار جسم رنج کشیده ی پدرت را به درون خود فرو برد و از حالا به بعد سه نقطه .
یاس کبود علی بعد از پدر آخرین مدال هایت را در خانه ی علی گرفتی : المظلومه …المغصوبةحقّها…. الشهیدة….
قلم قول داده است از روزهای بعد نبی نگوید . از پهلوی شکسته ،دست بسته،در سوخته  باشد نمی گویم که بعد از تو علی روز  را از شب نمی شناخت و آسمانش را به زمین دوخته بود. باشد نمی گویم  که ….
اما ای حضرت مادر !یادت هست … خودم را می گویم !یادت هست چند سال پیش در خانه ات را زدم شاگردی مکتب پسرت امام صادق علیه السلام را در دستان خالی ام بگذاری .
یادت هست قول داده بودم درس به درس کلاس به کلاس  یاری پسرت مهدی را بیاموزم و پله پله خود را به آسمان دل غریبش نزدیک کنم. یادت هست قول داده بودم کارنامه ام پر باشد از بیست. صابری اعتقادی  20اصول عاشقی 20 منطق بی ریایی 20 فلسفه ی شیعگی 20 ،یادت هست با هم عهد بسته بودیم . یادت هست با هم عهد بسته بودیم که تو نمک در نمک دان بریزی و من نمک دان نشکنم
یادت هست به هم قول داده بودیم که مادرم باشی و من دختر خوبت!مادر بهترینم خدا کند که یادت نباشد … آن عهد ها یادت نباشد آن قول ها آخر دوباره  نه هزار بار پیمان شکستم .
قول داده بودم چون تو از مولایم حمایت کنم خوب می دانم که  بارها در دلش  را سوزانده ام .  قول داده بودم قباله ی فدک در دست ، حق مولایم را از غاصبان پس بگیرم اما هنوز در خمس مالم مانده ام . قول داده بودم سیلی بخورم ؛پهلویم بشکند بازویم کبود شود اما دست از کمر ولایت بر ندارم خوب می دانم که بارها پا در پایش کرده و زمینش زده ام . قول داده بودم سلام مولایم را بی جواب نگذارم امام هنوز بر گردنه متی نرانا و نراک مانده ام .قول داده بودم استخوان از گلو و خار از چشم امامم بر دارم اما شده ام داغ روی داغ و هر روز بر این زخم ها نمک هم می پاشم. قول داده بودم با یاری پسرت همه ی جاده های غربت را با همه ی ناله های بی کسی اش به سینه ی صحرا بسپارم  اما هنوز هم پسرت صحرا نشین فاطمه هست!
حضرت مادر می بخشی ام    حضرت مولا می بخشی ام
چه کند این دل حقیر که نمی تواند دل از دنیا بکند
چه کند این پای لرزان که نمی تواند با خطوات شیطان همراه نشود!
دوباره آمده ام تا قول بدهم   قول قول   زمینه را برای ظهور فرزندت فراهم می سازم اگر خدا بخواهد و نبی دستم گیرد و تو پناهم باشی….!به امید ظهور غریب یگانه و عزیز دردانه ات.      

(دلنوشته ای از مهناز پور علیرضا)

 نظر دهید »

وضو دردهای مفاصل را از بین می برد

25 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد


دانشمند فیزیک سوری تاکید کرد: وضو دردهای مفاصل و روماتیسم را از بین می برد و تلاوت قرآن کریم به انسان انرژی می دهد.
علی منصور کیالی، دانشمند فیزیک دانشکده حلب سوریه و متخصص در اعجاز العلمی در سخنرانی در جایزه بین المللی قرآن در دبی گفت: وضو از فواید بی شماری برخورداراست و علاوه بر اینکه نظافت همیشگی است و پنج نوبت در شبانه روز این روند ادامه دارد، باعث از بین رفتن بارهای الکترونیکی می شود که بر زمین فرود می آید و انسان را به دردهای مفاصل و روماتیسم مبتلا می کند.

کیالی تاکید کرد: برای آب نیروی عجیبی است ولی انسان این انرژی را به خاطر رسیدن آب از طریق لوله ها به منازل و نوشیدنش در بطری ها پلاستیکی از دست می دهد.
وی ادامه داد: نزدیک ترین ماده که زندگی و انرژی را به آب باز می گرداند، سفال است.در همین حال تلاوت قرآن نیز به انسان انرژی می دهد.

این دانشمند فیزیک سوری یادآور شد: انسان همیشه در درگیری بین ماده و انرژی است و انرژی منفی از سوی ابلیس پراکنده می شود و این مسئله در قرآن کریم تصدیق شده است هنگامی که درباره مقایسه بین شیطان و پدرمان آدم(ع) می فرماید:"خلقتنی من نار و خلقته من طین”

کیالی افزود: انرژی دو نوع است خیر و شر و این دو به ترتیب متبلور می شود.همانگونه که خداوند تبارک و تعالی می فرماید ” ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقامو تتنزل علیهم الملائکه ألا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون".

این متخصص اعجاز علمی خاطر نشان کرد: فرشتگان با انرژی مثبت نازل می شوند اما شیاطین انژری منفی ساطع می کند و این مسئله در سخن حق نشان داده می شود که “قل هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین، تنزل علی کل أفاک اثیم”

بنابر گزارش پایگاه اطلاع رسانی هسبریس، وی تصریح کرد:این دو انرژی به طور کامل ناموزون و ناهماهنگ هستند و خداوند برای هر فردی فرشته ای قرار داده است تا او را حفظ کند.
ررر

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 57

سخنی از بهشت

حدیث

ساعت آنلاین



ساعت فلش


  • انجمن
  • آخرین مطالب

    • جهاد این روزها چیست؟؟
    • داستان قرآنی (گاو بنی اسرائیل)
    • داستان قرآنی (عُزیر پیامبر)
    • داستان قرآنی( جنگ حق و باطل)
    • داستان قرآنی(کوثری به نام فاطمه سلام الله علیها)

    تقویم شمسی

    تقویم شمسی

    اوقات شرعی

    تقویم#1588;مسی

    جستجو

    موضوعات

    • کلاس اخلاق استاد اخوان
    • نوروز فاطمی
    • مهدویت
    • رهبری
    • روزنگار
    • اخبار
      • اخبار سیاسی
      • اخبار مدرسه
    • آموزش کامپیوتر
    • معرفی سایت
    • ولایت فقیه
    • اطلاعیه
    • حماسه عاشورا
    • سبک زندگی
    • در محضر استاد
    • علمای یزدی
    • مناسبتی
    • دلنوشته
    • معرفي كتاب
    • پايان نامه
    • نکات خانه داری
    • ايده هاي فرهنگي
    • داستان های قرآنی

    کاربران آنلاین

    • زفاک

    رتبه

      آمار بازدید

      آمارگیر وبلاگ

      • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
      • تماس